آکاایران: هنگامی که از تربیت سخن میگوییم پیش از هر چیز، تعریف و حدود آن برایمان سؤال میشود؛ مثلا یک کودک را میتوان در حوزة روانشناختی

هنگامی که از تربیت سخن میگوییم پیش از هر چیز، تعریف و حدود آن برایمان سؤال میشود؛ مثلا یک کودک را میتوان در حوزة روانشناختی از نظر شخصیتی و نیز چگونگی برقراری رابطه با دیگران تربیت کرد. از سوی دیگر، فرستادن کودک به کلاسهای آموزشی گوناگون، بخشی از تربیت او به شمار می آید؛ تربیت مغز و تواناییهای شناختی او را مواد درسی فراهم میکند، تربیت فرهنگی او با رفتن به کلاسهای هنری مانند آموزش موسیقی و نقاشی فراهم میشود و تربیت فیزیکی او نیز با شرکت درکلاسهای گوناگون ورزشی تأمین میشود. پس کودک را میتوان در حوزه های گوناگون تربیت کرد: ارتباطی، شناختی، رفتاری، فرهنگی و یا جسمی.

آکاایران: وظایف مدرسه در قبال تربیت فرزندانمان چیست

تربیت هر کودک ابتدا در محیط خانواده شروع میشود، اما پس از ورود او به مدرسه، نهاد خانواده از انحصار در تربیت کودک خارج میشود و مدرسه و محیط آموزشی نیز در تربیت کودک سهیم میشوند. نکتة مهمی که در این زمینه پیش میآید این است که پس از ورود کودک به محیط آموزشی، نقش هر یک از این دو در تربیت کودک چقدر باید باشد تا کودک تربیت مناسبی داشته باشد و بتواند بهخوبی استعدادها و نیروهای بالقوة خود را شکوفا کند و به هدف نهایی تربیت دست یابد. مالک و هدف نهایی تربیت را میتوان بالفعل شدن نیروهای بالقوة کودک در ابعاد گوناگون زندگی تعریف کرد. با توجه به این تعریف و با نگاهی به جامعة ایران، درمییابیم که کارها خیلی آنطور که باید پیش نمیرود. از سویی آرمان بیشتر والدین این شده است که فرزند خود را به بهترین مدارس غیرانتفاعی و نمونه بفرستند که این باعث میشود بیشتر وقت خود را برای تأمین هزینه های این مدارس بگذرانند و با انتظار بالایی که از این مدارس دارند (و درواقع انتظار بالایی که خود این مدارس به وجود آورده اند) فکر کنند که میتوانند بخش اعظمی از مسئولیت و نقش تربیتی خود را به این مراکز واگذار کنند، درحالیکه نقش مهم خانواده در تربیت فرزند، حتی در سالهای مدرسه انکارناپذیر است.

از سوی دیگر، با توجه به روی کارآمدن مباحثی مانند هوشهای چندگانه و هوش هیجانی در سالهای اخیر، نقدی بر نظام آموزشی کشورمان وارد است که با همة تلاشهایی که صورت گرفته، همچنان بر تربیت شناختی افراد متمرکز است و این مسئله دو گروه را در بین والدین به وجود آورده است؛ گروهی که از همان دوران دبستان نگران قبولشدن فرزندشان در کنکور هستند و بر تمرکز عد بیش ّ از حد صحه میگذارند و گروهی دیگر که به دنبال پرورش و تربیت ابعاد مدرسه بر این ب رشدی دیگر در فرزندشان هستند و او را به کلاسهای آموزشی گوناگون در حوزه های مختلف مثل هنر یا ورزش میفرستند. دوستی که در فرانسه تحصیلکرده بود، در مقایسهای میان وضعیت آموزشی و تربیتی بین ایران و فرانسه میگفت: فشار زیادی بر پدر و مادرها در ایران بویژه والدین طبقه متوسط وجود دارد. آنها باید کودک را به کلاسهای گوناگون بفرستند و این هزینه های مالی، زمانی و روانی زیادی را برای خانواده به بار میآورد، در حالی که در جایی مثل فرانسه کودک در طی همان ساعاتی که در مدرسه حضور دارد، تحت آموزش مهارتهای هنری، ورزشی، فرهنگی گوناگون در حدی مناسب و کاربردی قرار میگیرد و اینطور نیست که مدرسه تنها بر بعد شناختی دانشآموزان تمرکز کند. بهاین ً ترتیب، والدین زمان بیشتری را خواهند داشت که به آنچه واقعا باید از سوی خانواده تأمین شود بپردازند؛ مانند برقراری روابطی صمیمانه و سیرابکردن کودک از نظر عاطفی در محیط خانواده که خود میتواند زمینهساز فرایندهای آموزشی دیگر باشد.

منبع :