از آسمون می‌باره، برف‌های گوله‌گوله
حیاط ما  لیز شده درست مثل سرسره
***
دلم می‌خواست برم من، سر بخورم تو برف‌ها
یا شاید هم بسازم آدم برفی زیبا
***
مامان دلش نمی‌خواد، که من برم تو حیاط
به‌خاطر همین هم کلید روی در گذاشت
***
مامان جونم، عزیزم، آخه منم دل دارم
چرا نباید کمی، برف تو دستم بذارم
***
قول می‌دهم بپوشم، کاپشن و شال و کلاه
دست نزنم به‌برف‌ها، بدون دستکش حالا

مامان از من قول گرفت، که حرفش و گوش کنم
بدون شال و کلاه، توی حیاط من نرم
***
حتی اومد کنارم، تا بشه دستیارم
برای آدم‌برفی، باید چشمم بذارم
***
می‌رم تو آشپزخونه، تا یه هویج بیارم
باید که اون هویج و جای بینیش بذارم
***
دونه‌های انارو می‌تونم من بردارم
به‌جای دندون‌های کوچیک اون بذارم
***
دست‌های آدم‌برفی، خیلی خالی می‌مونه
یه‌گل می‌دم تو دستش، یادگاری بمونه

منبع : مجله شهرزاد