چند لحظه بعد ، شنل قرمزی در زد .


گرگ به رختخواب پرید و پتو را تا نوک دماغش بالا کشید و با صدایی لرزان پرسید : کیه ؟


شنل قرمزی گفت : منم


گرگ گفت : اوه چطوری عزیزم . بیا تو


وقتی شنل قرمزی وارد کلبه شد ، از دیدن مادربرزگش تعجب کرد

شنل قرمزی پرسید : مادر بزرگ چرا صداتون اینقدر کلفت شده آیا مشکلی پیش آمده ؟


گرگ ناقلا گفت : من کمی سرما خورده ام و در آخر حرفهایش چند سرفه کرد تا شنل قرمزی شک نکند


شنل قرمزی به تخت نزدیکتر شد و گفت : اما مادربزرگ ! چه گوشهای بزرگی دارید .


گرگ گفت : عزیزم با آن بهتر صدای تو را می شنوم


شنل قرمزی گفت : اما مادربزرگ ! چه چشمهای بزرگی دارید .


گرگ گفت : چه بهتر عزیزم با آن بهتر تو را می بینیم


در حالیکه شنل قرمزی صدایش می لرزید گفت : اما مادربرزگ چه دندانهای بزرگی دارید ؟


گرگ گفت : برای اینکه تو را بهتر بخورم عزیزم . گرگ از تخت بیرون پرید و دنبال شنل قرمزی دوید


شنل قرمزی خیلی دیر متوجه شده بود ، آن شخصی که در تخت بود مادربرزگش نیست بلکه یک گرگ گرسنه است .


او بطرف در دوید و با صدای بلند فریاد کشید : کمک ! گرگ !


مرد جنگلبانی که آن نزدیکی ها هیزم می شکست صدای او را شنید و تا آنجای که در توان داشت با سرعت بطرف کلبه دوید .


مادربزرگ وقتی صدای نوه اش را شنید و فهمید او در خطر است از کمد بیرون آمد و ملحفه تخت را روی گرگ انداخت با یک چتر که در داخل کمد گیر آورده بود به سر گرگ کوبید


در همین موقع جنگلبان رسید و به مادر بزرگ کمک کرد و گرگ را اسیر کردند


شنل قرمزی بغل مادر بزرگش پرید و در حالیکه خوشحال بود گفت : اوه مادربزرگ من اشتباه کردم دیگر با هیچ غریبه ای صحبت نمی کنم .


جنگلبان گفت : شما بچه ها باید این نکته مهم را هیچوقت فراموش نکنید .


مرد جنگلبان گرگ را از خانه بیرون آورد و به قسمتهای دور جنگل برد ، جائیکه دیگر او نتواند کسی را اذیت کند .


شنل قرمزی و مادربزرگش یک ناهار خوشمزه خوردند و با هم حرف زدند .


قصه ,<strong><a target='_blank' class='mjtip' style='color:#000' title='قصه کودکان' href='http://koodakan.akairan.com/koodak/roshd1/201472602934.html'>قصه کودکان</a></strong>, قصه گو, نوار قصه ,قصه های کودکانه, قصه های کودکانه, <strong><a target='_blank' class='mjtip' style='color:#000' title='قصه برای کودکان' href='http://koodakan.akairan.com/koodak/roshd1/201472602934.html'>قصه برای کودکان</a></strong>, <strong><a target='_blank' class='mjtip' style='color:#000' title='قصه کودک' href='http://koodakan.akairan.com/koodak/roshd1/201472602934.html'>قصه کودک</a></strong>, <strong><a target='_blank' class='mjtip' style='color:#000' title='شعر های کودکانه' href='http://koodakan.akairan.com/koodak/kodakane1/sher-koodakane.html'>شعر های کودکانه</a></strong>, <strong><a target='_blank' class='mjtip' style='color:#000' title='شعر کودک' href='http://koodakan.akairan.com/koodak/kodakane1/sher-koodakane.html'>شعر کودک</a></strong>, <strong><a target='_blank' class='mjtip' style='color:#000' title='شعر کودکانه' href='http://koodakan.akairan.com/koodak/kodakane1/sher-koodakane.html'>شعر کودکانه</a></strong>, کودکان, شعر خواندن,شنل قرمزی,داستان شنل قرمزی,گرگ , قصه ,قصه کودکان, قصه گو, نوار قصه ,قصه های کودکانه, قصه های کودکانه, قصه برای کودکان, قصه کودک, شعر های کودکانه, شعر کودک, شعر کودکانه, کودکان, شعر خواندن,شنل قرمزی,داستان شنل قرمزی,گرگ ,