تاب تاب عباسی ،خدا منُ نندازی
می خوام پناهم باشی ، تا آخر این بازی
خدای دلتنگی یام ، خدای مهربونم
تو حرفامُ می شنوی ، بد کردم و می دونم
می دونم از تو دورم ، صدای سوت و کورم
من گم شدم تو راهه ، خوب و بد عبورم
منُ ببخش که گاهی ، شک کردم و شکستم
به این که نزدیکمی ، چشامُ ساده بستم
منُ ببخش که گاهی ، کم می یارم ، می بازم
یادم می ره تو هستی ، من که پر از نیازم
تو دستامُ می گیری ، هنوز دلم روشنه
هنوز نبض ترانه م ، به خاطرت می زنه
هنوز هوامُ ...
**************************************
تاب تاب عباسی
بابایی تاب میبنده
با یه طناب گنده
با شادی و با خنده
به شاخه درختی
تابشو بسته بابا
حالا به روی تابش
خودش نشسته بابا
بهش میگم بابایی
کار شما اشتباست
تابو نبند به شاخه
میشکنه این کار خطاست
**************************************
تاب تاب عباسی
خدا منو نندازی
تاب تاب افتادم
مامان مامان کجایی؟
تاب تاب بابایی
دخترت میخواد لالایی
تاب تاب یه دنیا
دوست دارم خدایا
شاعر: شقایق میرقاسمی
**************************************
تاب تاب عباسی
خداجونم چه نازی
من دوست دارم تو بازی
به من نگاه بندازی
به من بگی عزیزم
چه کیفی داره بازی
**************************************
تاب تاب عباسی
خدا منو نندازی
میرم پایین و بالا
چقدر خوبه این بازی
**************************************
تاب تاب عباسی
خدا منو نندازی
اگه منو بندازی
میرم سرسره بازی
**************************************
تاب تاب عباسی
تاب میخوریم دوتایی
ماه میخونه لالایی
ازاون بالا میتابه
یواش یواش گربه
رو پام میخوابه
دوست منی گربه جون
چه گرم و نرمی آخ جون
**************************************
تاب تاب عباسی
خدا منو نندازی
اگه منا می ندازی
بغل مامان بندازی
تاب تاب عباسی
خدا منو نندازی
اگه منا می ندازی
بغل بابا بندازی
**************************************
تاب تاب عباسی
خدا جونم چه نازی
من دوست دارم تو بازی
به من نگاه بندازی