صفحه نخست
اخبار آکانیوز سرگرمی فیلم سلامت آشپزی شیرینی پزی خانه داری خانواده سبز ازدواج کودک داری ورزش بیوگرافی عکس اطلاعات عمومی ایرانگردی جهانگردی تعبیر خواب بازی فرهنگ

وجدان چیست

شخص از شخصیت و درون خود تعریف و مربوط به حیات و شناخت مسائل و وجدان و عاملی را در آکاایران ببینید

وجدان چیست 


وجدان را آگاهی شخص از شخصیت و درون خود تعریف کرده اند  که عاملی برای شناخت مسائل و جوانب مربوط به حیات اوست.
بر این اساس وجدان یک درک باطنی است ، درکی که انسان حتی بدون آموزش در می یابد برای این جهان گرداننده ای است ( وجدان توحیدی) و هم درمی یابد که مسیر حیات باید در جهت امانت و صداقت باشد و دروغ و خیانت زشت و نارواست .




می دانیم کودکان ذاتاً و وجداناً دروغگویی را بد می دانند و حتی در آغاز زندگی نمی توانند دروغ بگویند. وجدان آنها دروغ  را امری ناپسند معرفی می کند و طفل بعدها در اثر تربیت غلط  و عدم کنترل مربیان  و بدآموزی ها ، در جریانی قرار می گیرد که قادر می شود دروغ بگوید.
ریشه و منشاء وجدان
در این مورد دو عقیده  وجود دارد. یکی از نظر مذهب و دیگری از نظر علمای روان .
1-  اکتساب و یادگیری : طرفداران این طرز فکر که اغلب روان شناسان با اندیشه مادی هستند می گویند کودک در حین تولد وجدان ندارد  و برای او معیار و مقیاسی جهت درک ارزشها نیست. او در برابر امانت و خیانت ، راست و دروغ ، بی تفاوت است. بعدها در اثر یادگیری و آموزش و اکتساب درمی یابد که فلان امر خوب است و آن دیگری بد و ناپسند. تبلیغات و آموزش هاست که این زمینه را در افراد ، به وجود آورده و یا این آگاهی را به آنها می دهد.
2-  فطرت و ذات : گروهی دیگر که در رأس آنها الهیون هستند وجدان را امری  فطری دانسته اند  و می گویند وجدان فطرتی و یا غریزه ای فنا ناپذیر است و راهنمایی قابل اعتمادی به انسان می دهد. حتی انسان را به صورتی ناخودآگاه به طرف خیر و سعادت جلب کرده و از لغزش ها دور می دارد.
اصل در آفرینش بر صداقت است و اطفال در اثر بدآموزی یاد می گیرند چگونه فریبکاری کنند و چگونه از طریق دروغ خود را از دامی نجات بخشند .
دلیل فطری بودن وجدان
در مورد استدلال به این امر که وجدان امری فطری است باید به این نکته اشاره کرد که وجدان تنها در بین افراد مذهبی نیست ، در افراد غیر مذهبی هم نشانه های آن را می توان یافت . دلیلش وجود تمایلات عالی در انسان ها و فرار از انگیزه های زیانبخش است. ممکن است افرادی در اثر مبارزه با خود ، آن را در خود خفه کنند ولی واقعیت مسئله این است که ریشه آن هرگز از بین رفتنی نیست.
مسئله وجدان توحیدی و وجدان اخلاقی دراندرون همه انسانها وجود دارد . حتی بدون داشتن مربی می توانند دریابند که جهان آفریدگاری دارد ، صداقت خوبست و خیانت بد است.

هدفداری وجدان
وجدانها هدفی را تعقیب می کنند که در تحلیل های مذهبی می توان آن را نشأت گرفته از روح خدایی دانست . این هدف همان نقطه ای است که در سیر خودسازی و کمال جویی سرانجام به آن می رسیم و در طول مدت زندگی جلوه آن در تمایلات عالی انسان چون فداکاری ، ایثار، کسب معرفت و ... دیده می شود.
از طریق هدفداری وجدان است که انسان کوششی  برای ساختن خود دارد و در برابر هر جریانی می کوشد به گونه ای عمل کند که لغزشی از او سرنزند.  فردی که فطرتی دست نخورده و وجدانی سالم دارد ، در طریق نیکو کاری در مسیر کنترل خویش است . وجدان او مراقب و نگهبانی برای اوست که او را به اعمال نیکو ترغیب و تشویق می کند و از کارهای بد و ناروا  دور می دارد .
در امر تربیت این وظیفه  مربی است که وجدان کودک را سالم و دست نخورده نگه دارد و در موارد لغزش او را هشدار و حتی کیفر دهد. انبیای الهی در طریق تربیت انسانها با استفاده از این نیرو - که در نهاد هر کس وجود دارد - سعی می کردند آنها را در مسیر شایسته ای قرار دهند و از آلودگی وجدان دور دارند.
ضرورت وجودی وجدان آن

وجود وجدان و حالات وجدانی برای انسانها امری ضروری است ؛ از آن بابت که فقدانش سبب سرگشتگی و سردرگمی انسان و در مواردی تن دادن به لغزش ها و ناروایی هاست . ما گاهی از نظر عقلی دچار ناراحتی و ناامنی هستیم و در اتخاذ تصمیم راجع به یک مسئله و یک امر دچار وحشت و تردید می شویم .امکان اتخاذ موضعی اندیشیده در قبال این جریان برای ما نیست . در چنان صورتی اگر وجدان ، زنده و بیدار باشد مسئله ای پدید نخواهد آورد زیرا با هدایت آن می توانیم راه خود را باز یابیم .وجدان یک بهره خداوندی است که در آن ، حالت شور و آشفتگی به جنبه های منفی و علاقه مندی و گرایش به جنبه های مثبت و عالی است. انسان را به سوی کمال هدایت می کند و به طریق شادکامی سوق می دهد. وجودش به ویژه از آن بابت ضروری است که رفتار و حالات انسان را زیر نظر دارد و شادی و غم  انسان براساس آن تحت ضابطه در می آید.
نقش و وظیفه وجدان
در تعبیرات علمی ، وجدان را ناخدای کشتی وجود و فرمانده انسان معرفی کرده اند که فرمان حیات را در دست دارد . به ما دستور می دهد به چه سویی حرکت کنیم و از حرکت درچه سمتی بپرهیزیم .
وجدان نظارت کننده انسان دراعمال ورفتار اوست و آنچه درمسیر حیات پیش می آید براساس داوری آن است . اگر در مسیر آدمی خطایی رخ دهد ، وجدان جلوی آن را می گیرد و او را به لغزش و خطایش آگاه و حتی در مواردی او را سرزنش می کند.
وجدان همانند یک آئینه است که همه گونه رفتار وسلوک انسان ، چه در نهان و چه در آشکار ، در آن منعکس می شود. انسان وضع آن اعمال را در برابر دیدگانش می بیند و آن  را می یابد و می سنجد و درباره خوبی یا بدی آن اظهار نظر و سرانجام آن را قبول یا رد می کند. این تحت نظر گرفتن ها و این سنجش و داوری ، وسیله ارزنده ای برای کنترل خود است و حتی کودک هم در سایه آن قادر به کنترل خویش می شود.
اهمیت وجدان
بر این اساس وجدان در آدمی مهم است. زیرا قاضی است ، ناظر و راهنمای مطمئن است ، درباره زشت و زیبا اظهار می کند و از این دید پایگاه بزرگی برای تربیت و سعادت بشر است .
وجدان از نظر ما یک محک و میزان است که راحت شدن از آن کاری ساده و آسان نیست . اگر آدمی از آن تخلف کند دچار سرزنش می شود.  و این امر خود در رشد شخصیت و جلوگیری انسان از انحراف و تن دادن او به آنچه که مصلحت است نقش فوق العاده ای دارد.
اسلام وجدان را گواه و شاهدی برای انسان می داند که نگهبانی راستین در تشخیص اعمال نیک از بد است وسعی دارد از رهگذر انس و عادت به آن ، رفتار آدمی را تحت کنترل در آورد. در جنبه ی اهمیت وجدان باید گفت آن را برتر از دانش دانسته اند زیرا در وضع ومقامی است که برتر از پرسش و پاسخ ، مشاهده ی ظاهر ، و ارزیابی از باطن کار می کند . درهمان هنگام که فردی خلاف واقعیت می گوید و در برابر قاضی به دروغ متوسل می شود ، خود می داند که واقعیت چیست و جداً دچارعذاب وجدان است.     
رفتار وجدانی
رفتار وجدانی آن رفتاری است که درآن دروغ وخیانت نیست ، فریب و ریا نیست ، کلک زدن و تظاهرنیست . رفتاری است طبیعی ، عادی ، موافق خواست درونی  و همراه با رضایت خاطر و بدون هیچ دغدغه و تشویش.
در این رفتار زجر دادن و آزار کردن ، کشتن و ناراحت کردن مطرح نیست . اگرعمل نادرستی پدید آید ، وجدان آن را تقبیح می کند. وجدان بدی ها را شناخته و از آن احتراز می کند.
رفتار وجدانی رفتاری توأم با آرامش و تعادل است . انسان از ظهور و بروز آن احساس نگرانی ندارد. موجب زحمتی برای دیگری نیست و خود انسان هم از آن احساس گناه و پشیمانی ندارد. انسانها اگر در مسیر حیات خود مانعی برای خویش نبینند تن به چنین رفتاری خواهند داد. زیرا در زندگی شخصی و اجتماعی اصل را براین قرار داده اند که از محاکمه وجدان دور و بر کنارباشند.
مذهب نه تنها کمک کار وجدان ، بلکه از عوامل نگهدارنده آن است . تعلیمات مذهبی در جهت رشد وجدان و بالا بردن درجه قضاوت آن است و سعی دارد مصداق های متعدد و گوناگونی را در اختیارش بگذارد و درک و داوری او را درباره امور گسترش دهد.
ادامه دارد ...

تبیان