معنی و مفهوم پرورش مذهبی ( قسمت سوم )

در قسمت قبل به هدف های پرورش مذهبی در ارتباط با خدا و جهان پرداختیم . اینک در ادامه می خوانیم...

روش های پرورش مذهبی

روش ، عبارت از طریقه ای علمی است که برای وصول به هدف انتخاب می شود . یا مجموع فعالیت هایی است که رسیدن ما را به مقصدی میسر می کند و معمولاً از طریق روش می توان زودتر به هدف رسید.

افراد به دنیا می آیند در حالی که ذهنی خالی دارند. برای پر کردن ذهن آنها لازم است به ترتیب از راه چشم وگوش و عقل اقدام کنیم و این ترتیبی است که قرآن نیز بدان اشاره دارد.والله اَخرجَکـُم مِن بـُطونِ اُمَّهاتِکـُم لا تـَعلـَمون شـَیئا وَ جَعَلَ لکم السَمعَ وَ الاَبصار و الاَفِئَدة  بدین سان در پرورش مذهبی همین ترتیب را باید به شرح زیر رعایت کرد:

1-   روش ارائه الگو: دراین روش چشم به مسائل احاطه دارد و اهمیت گوش در درجه دوم است . اولین باری که مسئله  آموزش وضو مطرح شد بنا به روایات مذهبی ، جبرئیل عملاً در برابر پیامبر وضو گرفت و پیغمبر نیز آن را دید، فرا گرفت، و عمل کرد.

خود پیامبر درباره نماز فرمود: همانگونه که می بینید من چگونه نماز می گزارم شما نماز بگزارید.

از طریق ارائه الگو ، به سرعت می توان مسائل مذهبی را به کودکان یاد داد و آنان را به عمل واداشت ؛ مخصوصاً از آن بابت که حس تقلید در کودکان بسیار قوی است .

مسئله مهم در این روش این است که الگو باید کامل ، و نمونه اخلاق و آدابی باشد که مکتبِ مورد قبول بر آن صحه می گذارد. زیرا هرگونه اشتباه و سهل انگاری موجب بدآموزی و انعکاس ناروا در آدمی می شود.

زمینه مثبت دیگر در این امر این است که تقلید کودک همیشه از روی شعور و آگاهی نیست . بدین سان باید در ارائه الگو و عمل ، کمال توجه را مبذول داشت و در اموری چون نماز ، آشنایی به مسائل دینی ، رعایت عدالت ، دفاع از حق ، خیرخواهی ، احسان ، دستگیری از مردم ، آزادمنشی و رفتار اجتماعی و اسلامی را آموخت .

2-   روش آموزش: این روش در حقیقت مکمل روش قبلی است و برای کودکان بزرگتر حتی مقدمه پرورش است .

یعنی نخست لازم است چیزی را از راه چشم و گوش بیاموزد و آنگاه عمل کند. در این روش هدف ، اصلاح عمل و رفتار از طریق تذکر و یادآوری است یعنی عملی که فرد انجام می دهد ، در صورت خطا و اشتباه ، به وسیله مربی اصلاح و رفع عیب گردد.

3-   روش تلقین و القاء :با این روش می توان در فرد وابستگی به مذهب و خدا ایجاد کرد. از طریق ذکر آیات خدا ، مهربانی های او و نعمت های او می توان در کودک ترس و خوف ایجاد کرد و یا روح امید را در دل او زنده ساخت.

می توان مهرخدا را از این راه در دل او گنجاند و مفهوم دوست داشتن و دوست نداشتن خدا را به او تفهیم کرد بدان گونه که آنچه را خدا دوست دارد انجام دهد و آنچه را خدا دوست ندارد انجام ندهد.

در این روش گاهی عمل فرد به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مورد ستایش قرار می گیرد  و او به مذهب وابسته می شود. به طوری که شوق وابستگی به خدا در دل او جای می گیرد  و براساس آن احساس لذت و شادمانی می کند.

4-   روش داستان سرایی : وسیله خوبی برای تحریک اندیشه جهت تفکر، عبرت آموزی ، تسلی خاطر ، هدایت از گمراهی ، حساسیت در برابر امور، تفکر درباره جهان داخل و خارج و ...  است . از راه داستان می توان تا حدود بسیاری به صورتی غیر مستقیم ضوابط مذهب را آموخت و بر شئون زندگی حکومت داد.

آنچه در پرورش مذهبی با استفاده از روش داستان باید مورد نظر باشد این است که :

1-    داستان باید صفات خوب و نکات برجسته را نشان دهد.

2-    با سن افرادی که از آن پند می آموزند متناسب باشد – مثلاً داستان ها برای سه ساله ها باید در ردیف طرز غذا خوردن ، مهمانی رفتن ، لباس پوشیدن ، طرز برخورد ، معرفی پدیده ها ، اسامی اشیاء و از این قبیل باشد.

3-    هر داستان به تناسبی و بنا به ضرورتی ذکر شود.

4-    داستان دارای نتیجه ای ارزنده باشد و آن نتایج ذکر شود.

5-    داستان بدآموزی نداشته باشد و موجب زمینه انحرافی در افراد نشود.

روش های کمکی در پرورش مذهبی:

در این روش فرد خود دارای نقشی فعال در امور زندگی و سازندگی در خویش است و نقش مربی اعم از معلم  و والدین در مرحله دوم اهمیت است .در این طریق از روش ها ی زیر می توان استفاده کرد:

1-   سیر در آفاق و انفس : تماشای آیات معجزآسا که مظاهر قدرت ازلی هستند درآدمی تحولی ایجاد می کنند که بر اساس آن انسان ناگزیر وادار به ستایش و تکریم می شود . ملاحظه طبیعیات مؤثرتر از استدلال عقلی است واز طریق محسوسات بهتر و بیشتر می توان خدا را شناخت و به مهر و انتقام او پی برد. آیات متعددی از قرآن افراد را به سیر در آفاق وانفس دعوت می کند.

مثلاً می گوید : در زمین سیر کنید و عاقبت افرادی را که پیش از شما در این جهان بوده اند ببیینید.  به خلقت شتر نگاه کنید، آسمان برافراشته و زمین مسطح را ببینید و در وجود خود خوب بنگرید....

نتیجه این سیر ادراک و شهود است و عرفان و احساس ، و در نتیجه وجدان و دریافت حقایق امور.

2-   تفکر و تدبر: انسان را حیوانی متفکر دانسته اند و تفکر نوعی سخن گفتن و استدلال بدون صداست.

از عناصر اصلی تفکر ، انگیزه و هدف است و راه ایجاد آن دقت و توجه به روابط موجود بین پدیده ها ، ابتکار و کشف راه حل مناسب است.

آنچه تفکر را ممکن می سازد کسب معلومات، محرک های حسی ، طرز تفکر انتقادی ، ایده آل و آرزوها و مساعد بودن جـّو فرهنگی است.

بالطبع آنچه آدمی را از تفکر باز می دارد ترس است و اضطراب ، اجبار است و اکراه و سنگینی مسئولیت .

مترّبی را در طریق تربیت و در برابر امری که انجام شده باید به فکر کردن واداشت که آیا امر مورد نظر خطاست یا صواب.

از امکانات مثبت در این امر یکی آن است که فکر در قید زمان و مکان نیست و بدین نظر فراخنایی بس وسیع دارد. قرآن در مسیر تربیت طی آیات بسیاری دعوت به تفکر و تدبر در امور می کند.

3-   عبرت آموزی : پند گیری ازمشاهده آن چیزهایی است که در محیط او وجود دارند از تحولات و دگرگونی هایی که در زندگی انسان ها، حیوانات و گیاهان روی می دهد و از برداشت آن راه زندگی خود را روشن کند و در حقیقت دلایلی برای رفتار و خط مشی خود پیدا نماید.

4-   آزمایش و تجربه : تنها عقل وسیله کشف حقایق و وصول به آن نیست بلکه حس هم وسیله ارزنده ای در این زمینه است . واقعیت این است که آدمی به گفته ها و شنیده ها کمتر اعتماد پیدا می کند و اطمینان قلبی هنگامی حاصل می شود که آنچه را شنیده به چشم ببیند و با دست آزمایش و تجربه کند.

از راه آزمایش و تجربه برای انسان آسودگی فکری فراهم می آید. در داستان حضرت ابراهیم اطمینان برای ابراهیم (ع ) از راه مشاهده و تجربه حاصل می شود.

5-   تعقل و استدلال : به کار بردن خرد در امور و استفاده از منطق و قوای باطنی برای کشف حقایق است. از طریق تعقل و استدلال می توان به روابط علت و معلولی امور پی برد و در پذیرش ضوابط و نافذ داشتن آن در امور، وجدان را راضی و اقناع کرد.

برهان ، روان آدمی را تسلی می بخشد واعضاء را برای عمل به آنچه که جانش باور داشته قدرت و اعتماد می دهد . در قرآن کریم نیز به مسئله استدلال و برهان توجهی عمیق شده است.

ادامه دارد ...

در قسمت بعد به زمینه های پرورش مذهبی کودکان می پردازیم.

منبع : tebyan.net