تضاد و تعارض در کودکان( قسمت چهارم )

در قسمت قبل مطالبی در مورد تیپ افراد مبتلا ، عوارض همراه و موضع کودک در قبال آن مطرح نمودیم اینک می خوانیم...

فواید و زیان های تضاد و تعارض

وجود تضاد و تعارض گاهی این فایده را دارد که افراد را برای حل و رفع مشکل به جستجو و عمل وا می دارد. این حالت ، خود سببی است برای ورزیدگی و کسب مهارت و کشف و ابداع راه و روش جدید برای استقلال و سر پا نگه داشتن خود . در مواردی تضاد و تعارض ، فرد را به تصمیم گیری های بهتر و ارزنده جهت می دهد و سرانجام او را به هدف مطلوب می کشاند.

و اما زیان های تضاد و تعارض :

-زمینه سازی برای ناراحتی فکری ، آشفتگی های فکری و پریشان حالی های شدید. درست است که او با سرکوب میل یا تنفر تا حدودی خود را راحت می کند ولی واقعیت این است که این سرکوب ها  خود زمینه ساز ناراحتی های عصبی بسیار است و فرد را در زیر بار آن له و فرسوده خواهد کرد.

-تعارض و تضاد ، فرد را با مشکلات عاطفی بسیار مواجه می سازد و زمینه ساز اندیشه یا احساس بی کفایتی، گناه و یا ترس از زندگی است . موقعیت های متعارض سبب ایجاد واکنش های نابهنجار است و این خود عاملی برای نابسامانی های عصبی است .

وجود تضاد و تعارض در افراد مخصوصاً اگر ناخودآگاه باشد عامل اصلی اختلالات سیستم سمپاتیک عصبی است و افرادی که از عقده های قوی دراین زمینه  رنج می برند می توانند آن را ادارک کنند . بسیاری از جنجال آفرینی ها و ناراحتی های افراد ، نشأت گرفته ازهمین حالات ضد و نقیض و کشمکش ها و منازعات روانی است .

دسته بندی زیان ها :

برای این که زیان های تضاد و تعارض روشن تر شوند ما ضمن دسته بندی زیر به بررسی آنها پرداخته و جوانب قضیه را تا حدودی روشن می کنیم :

1-

    زیان های جسمانی :2-  گاهی در اثر تعارض و تضاد ممکن است در بدن ، یک نقص پدید آید که مبنای فیزیولوژیک ندارد. فقط طرحی است در جهت سازگاری ها با تعارض واین واکنشِ تبدیلی همان است که در روان شناسی ، بیماری هیستری خوانده می شود.

تعارض و تضاد در مواردی ممکن است موجبات بیماری هایی را در افراد فراهم آورد ؛ از جمله بیماری زخم معده ، اثنی عشر، آلرژی پوستی ، سردرد ، بی حسی در دست و پا ، نابینایی و ناشنوایی ، و حتی بی اشتهایی که اگر بر آدمی غالب شود و مدتی براین حال بگذرد ممکن است وزن و رنگ و نیروی آدمی را از بین ببرد و یا او را به بیماری کم خونی مبتلا سازد.

موارد دیگری ازاین زیان ها هم  وجود دارند که ظاهراً جسمانی هستند ولی ریشه عصبی دارند مثل دل دردهای عصبی ، تنش های روانی ، عصبیت ها و حساسیت ها و ... که برای سلامت بدن نیز زیانبخش هستند.

3-    زیان های روانی :

-آشفتگی و بی قراری که در نتیجه سبب می شوند آدمی از راه افتادن و کار کردن باز بماند.

-بر اثر فشار روانی ممکن است حرکات غیرارادی ، تیک ها ، ناخن جویدن ها و .. پدید آیند.

-در مواردی ممکن است این امر ، کودک را به خیالبافی و سرگرم داشتن به آن بکشاند که امری زیانبخش و دور کننده ی فرد از واقعیت های جامعه است .

-تضاد و تعارض شدید ، قدرت خلاقه و نیروی تفکر را از آدمی  باز می ستاند و در این صورت ، مقابله با مشکل دشوارمی شود.

-گاهی این حالت ممکن است زمینه ساز سیری قهقرایی ( رجعت ) باشد و زمینه را برای بازگشت به مرحله کودکی و حالات آن فراهم آورد ( رشد و بلوغ معکوس ).

-وجود تضاد سبب مصرف افراطی نیروی روانی است که این خود عامل خستگی جسمی و روانی است .

-تعارض ها در مواردی زمینه ساز سستی اعتقاد و ایمان در افراد است که این امر به نوبه خود عامل ذلت است و بالاخره این امکان وجود دارد که تضاد و تعارض زمینه ساز بیماری عصبی باشد ، آن هم با جلوه های گوناگون ، به ویژه هنگام ناکامی های شدید .

4-    زیان های عاطفی :

ابتلای به تعارض و تضاد زمینه ساز عوارض عاطفی بسیاری است از جمله :

-عاملی است برای ایجاد اضطراب و دل نگرانی به گونه ای که همه ی جوانب زندگی فرد را دربر می گیرد.

-عصبانیت ها و خشم های به ظاهر بی دلیل نشأت گرفته از همین حالات می باشد که خود سبب خطرات و اختلالاتی در زندگی فردی و اجتماعی است .

-اگر تعارض در افراد بماند و درمان نشود زمینه برای تنش های عاطفی و هیجانی فراهم شده و فرد درآن احساس فشارمی کند.

-تعارض در مواردی سبب می شود که افراد ، عقده دار شوند و رفتار و کلامشان نابهنجار گردد.

-تضاد و تعارض عاملی برای بی قراری و عدم ثبات به حساب می آید و این خود زمینه اختلال روانی ، احساس فشار و سنگینی بسیار است.

و بالاخره آشفتگی روانی ، سستی در پیوند عاطفی ، احساس عشق و یا تنفر بیجا از پیامدهای احتمالی آن است.

5-    زیانهای اجتماعی و اخلاقی :

- فرد را از جمع انسانها دور ، و یا به آنها پناهنده نگه می دارد و فاصله ای عاطفی و معنوی را سبب می گردد.

-عامل تزلزل ، موقعیت اجتماعی و حتی سبب بسیاری از طردهاست .

-زمینه ساز عدم هماهنگی در رفتار، احساسات ، تمایلات و طرز برخورد هاست.

-سبب از میان رفتن متانت و خونسردی و داشتن رفتارپرخاشگرانه با دیگران است.

-موجب سرگردانی در انجام مسئولیت و در نتیجه عدم پذیرش آن و لطمه زدن به کارآیی آنهاست.

-باعث آن می شود که فعالیت ها محدود گردند، حل مسائل اجتماعی  دشوار گردد. زندگی مختل شود، عیبجویی و انتقاد بسیار گردد، حالت حمله و درگیری برای افراد پیش آید ، رفتار پرخاشگرانه که نخست برای تسکین بود بعدها به صورت عادتی اکتسابی ولی تثبیت شده درآید و در کل روابط انسانی را به خطر اندازد.

ادامه دارد ...

در قسمت بعد به این عناوین خواهیم پرداخت : ریشه ها و علل تضاد و تعارض ، ضرورت حل و رفع آن

منبع : tebyan.net