معنی و مفهوم تربیت



در قسمت قبل به مراحل پرورش مذهبی پرداختیم . اینک در ادامه می خوانیم...
والدین امروز مسئولیتی به مراتب سخت تر و دشوارتر از گذشتگان بر عهده دارند که کوتاهی در آن نفرین آیندگان را به همراه خواهد داشت . برای انجام این وظیفه دشوار، آگاهی و ایمان لازم است از آن باب که ساختن آدم ، بسی دشوارتر از ساختن هر پدیده ی دیگر است.


وقتی بنا شود برای پرورش زنبور عسل و دام ها دوره ای و همچنین تجربه ای لازم  باشد ، برای پرورش انسان این تجربه آموزی به مراتب ضروری تر خواهد بود. کودکان همچون علف هرزه نیستند که به خود واگذار شوند. آنها نهال هایی هستند که در سایه ی پرورش باید رشد یابند و میوه ی شیرین دهند. بدین سان تربیت برای آنان امری ضروری و حیاتی است .
تعریف و اهمیت تربیت :
به طور خلاصه تربیت عبارت است از ایجاد تغییرات مطلوب در انسان و به عبارت دیگر و بهتر: ایجاد تحولات ثمر بخش در محیط زندگی انسان به منظور ساختن و شکوفایی استعدادهای آدمی ؛ و یا تربیت عبارت است از پروردن قوای جسمی و روحی انسان برای وصول به کمال مطلوب و انتقال طرز تفکر و احساس و عمل یک جامعه به آیندگان.
تربیت به معنی پرورش دادن و پرورش یافتن است به شرطی که براساس روش علمی انجام گیرد و فردی را به نقطه ای دلخواه برساند، دانشی است جدید که مبتنی بر فلسفه ، روان شناسی ، اقتصاد و زیست شناسی است . در اهمیت تربیت همین بس که بگوییم وجود این همه اهداف بلند ، فضیلت ها  و رذیلت ها، خیرخواهی ها و بدخواهی ها زاییده ی تربیت است. و برای درک بیشتر اهمیت آن کافی است که آدمی خود را درجای کودک بگذارد، کودکی که از مادر زاده شده و به هیچ امری آگاه نیست .
تربیت چیست ؟
تربیت از سویی علم است چون دارای موضوع و هدف و روش است .
از سویی فن است زیرا جریان نشو و نمای قوای انسانی با فنونی باید تحت مراقبت آید. ممکن است فردی با سواد و عالم باشد ولی معلم نباشد.
تربیت از سویی هنر است چون در آن توجه به لطافت ها و ریزه کاری هایی است که برای دوباره ساختن و سازمان دادن ضروری است.
از سوی دیگر ، خدمت است به خود فرد و به جامعه انسانی است و به وسیله آن می توان فرد را موجودی مفید ساخت و به حقیقتِ آدمیت واصل کرد.

وظیفه تربیت :
وظیفه تربیت در عبارتی کوتاه عبارت است از: سازندگی و آفرینندگی ، ساختن و سازمان دادن ، تلاش برای ایجاد تعادل بین نیازها و تعدیل تمایلات و غرایز.
با دیدی وسیع تر می توان گفت تربیت وظیفه دارد سه جنبه آدمی را بسازد: تن ، سر، روان.
و در جمع ، فرد را به ایجاد رابطه ای صحیح بین خود و خدا و جهان قادر سازد، او را فردی مفید و مؤثر برای جامعه بسازد، انسانی بیافریند که دارای میل وصول به ارزش های عالی باشد، قدرت ابتکار و تصمیم گیری داشته باشد، آداب زندگی را بداند، در مسیر جریانات اجتماعی و بر کنار از هرگونه پیش داوری باشد.
تربیت وظیفه دارد انسانی بسازد که زندگی اش براساس معیارها و ضوابط اندیشیده ، مبتنی بر استقلال شخصیت ، عدالت اجتماعی ، شناخت زیبا و انتخاب احسن ، مبانی اخلاقی و انسانی باشد.

عاملان تربیت :
سازندگان کودک که در بحث ما عاملان تربیت نام دارند به سه دسته تقسیم می شوند:
1-   والدین که عامل اصلی تربیت اند و مهم ترین نقش را در پرورش او ایفا می کنند.
والدین از یک سو عامل وراثتند و از سوی دیگر عامل محیطی . در جنبه وراثت ، خصایص بسیاری را از خود و اجداد خود به فرزندان منتقل می کنند، در جنبه محیط نیز دامان والدین نخستین مدرسه برای کودک است که در آن ، همت های بلند، ارزش های عالی ، خلق و خوی نیکو و آزادگی و یا بالعکس پستی ها ، کج خلقی ها و انزواطلبی ها را می آموزد. البته در این امر سهم مادر به مراتب بیشتر از پدر است از آن باب که مخصوصاً در سال های اولیه تکیه گاه فرزند و تنها فرد مورد ارتباط با او مادر است.
در اهمیت نقش والدین همین کافی است که بگوییم از حدود هزار ساعت زندگی کودک تا پایان یازده سالگی ، فقط حدود 5 هزار ساعت آن در مدرسه و حداکثر قریب همین مدت با کسان و خویشان ، و الباقی در خانه سپری می شود و مهمتر این که بخش اعظم این مدت 85 هزار ساعتی ، در کنار مادر و دامان و آغوش او و یا لااقل در تماس مستقیم با اوست .
2-   طبقات اجتماعی ، که به نسبت تماس و برخورد کودک با آنها به دسته های زیر قابل تقسیم هستند :
- برادر، خواهر، پدر بزرگ ، مادر بزرگ .
- عمو، عمه ، دایی ، خاله و فرزندان آنها.
- معلم ، مدیر، مستخدم ، همکلاسی ها وهم مدرسه ای ها.
- افراد جامعه اعم از بقال ، عطار، کتاب فروش ، بزاز، قصاب ، نانوا ، پلیس و ...
اینان در سازندگی و یا ویران کردن بنای زندگی افراد تأثیر به سزایی دارند و کودک آگاهانه طرز زندگی و خط مشی آنها را فرا می گیرد و براساس آن، بینش و فلسفه خاصی پیدا می کند.
3-  
عوامل خارجی که عبارت اند از :وسائل ارتباط جمعی  چون رادیو ، تلویزیون ، فیلم و سینما ، روزنامه  و مجله ، کتاب و نوشته ها ...
موجودات غیر انسانی چون گیاه و حیوان و جماد که به گونه هایی در او تأثیر می گذارند . فی المثل تماس و برخورد فرد با چوب نرم در محیط کارگاه تأثیری سوای برخوردش با فلز سرسخت دارد.
تحولات طبیعی از پیدایش فصول ، زلزله ها ، عوامل جوّی ، آب وهوا و... . این عوامل در نحوه زندگی ، در طرز فکر، اخلاق و رفتار مؤثرند و زندگی انسان به حقیقت تابع محیط به معنای اعم  است ( محیط جغرافیایی ، آب و هوایی، فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و...)
ادامه دارد...
در قسمت بعد منحصراً از عامل اول و مهم تربیت ، یعنی والدین ، سخن می گوئیم اگر چه در ضمن آن از مباحث دیگر هم سخن به میان خواهد آمد.

تبیان