بعضی از کودکان بیمار گونه مایلند که همیشه بهترین باشند. در حالی که بعضی دیگر برایشان مهم نیست که بدترین هستند.
لغت جاه طلبی دو احساس کاملاً متفاوت در انسان به وجود می آورد . این صفت در بعضی افراد اصلاً وجود ندارد و در بعضی آن قدر زیاد است که سبب ناراحتی می شود. آنهایی که اصلاً جاه طلب نیستند کودکانی تنبل محسوب می شوند و معمولاً کودکان هر دو دسته در مدرسه محبوبیت ندارند.
البته جاه طلبی طبیعی لازمه ادامه زندگی اجتماعی است ، زیرا همین جاه طلبی است که کودک را وادار به سعی و کوشش می کند.
متخصص روانشناسی و مدیر مدرسه ای می گوید : " کسی که یاد نگیرد هدفی را دنبال کند هیچ وقت زندگی مستحکمی نخواهد داشت ."
از آنجایی که لغت جاه طلبی معمولاً جنبه منفی دارد ، روانشناسان لغت " انگیزه موفقیت " را جایگزین آن کرده اند.
این انگیزه در کودکان متفاوت است، درحقیقت این انگیزه در تمام کودکان وجود دارد. مثلاً برای کودکان دو تا سه ساله با مسابقات کوچکی مثل "چه کسی می تواند تندتر بدود" یا "چه کسی می تواند سریع تر یک برج بسازد " می توان به خوبی تشخیص داد که آیا کودکان بیشترین سعی شان را می کنند یا نه . البته دراین سنین برای آنها برنده یا بازنده شدن معنی ندارد و بیشتر جنبه تفریح و بازی مدنظر آنهاست.
چهار تا شش سالگی آغاز رشد انگیزه ها است وازاین زمان است که آنها درک می کنند اگر بیشتر سعی کنند می توانند کاری را با موفقیت به انجام برسانند ، خصوصاً کودکانی که اعتماد به نفس دارند درک می کنند که فقط سعی خودشان است که سبب موفقیت آنها می شود.
مقایسه کردن از دید بچه ها با مقایسه کردن از دید بزرگسالان فرق دارد؛ مثلاً وقتی کودکی می گوید : " من می خواهم خوب باشم " بدان معنا نیست که " من می خواهم از دیگران بهتر باشم." اگر کودکی سعی کند 50 متر شنا کند و آن را خوب بداند دلیلش این است که دفعه قبل 30 متر را موفق شده شنا کند ، این بدان معنا نیست که او خود را با همکلاسی هایش مقایسه کرده و می خواسته است از آنها طولانی تر شنا کند. اگر کودکی سعی می کند 20 بگیرد ، به این معنی نیست که می خواهد از دیگران بهتر باشد بلکه علتش این است که دفعه قبل 18 گرفته است و حالا می خواهد 20 بگیرد.
کودکانی که سعی می کنند و اهل خطر کردن هستند ، به مرور زمان پی به توانایی های خود می برند. کنجکاوی این کودکان نکته بسیار مثبتی در شخصیت آنان است و آنها شانس بزرگی درزندگی آتی دارند.
کودکانی که با سعی و کوشش ، توجه والدین و معلمان را به خود جلب می کنند قابل قدردانی هستند، خصوصاً بچه های کلاس اول و دوم دبستان با تمام نیرو سعی می کنند توجه دیگران را به خود جلب کنند.
موفقیت های کودکان را باید درنظر داشت و آنها را تشویق کرد. البته (نه با پول ) بلکه با توجه بیشتر. بهتراست والدین به فرزندشان نشان بدهند که آنها را درک می کنند و می دانند فرزندشان زحمت می کشد ، همچنین عدم موفقیت را نباید به عنوان فاجعه تلقی کنند.
جاه طلبی ، مثبت و سازنده است در صورتی که با انتظارهای والدین و توانایی کودک برابر باشد. در صورتی جاه طلبی منفی است که والدین کودک را تشویق کنند که باید بهترین نتیجه را به دست بیاورد. اگرتشویق والدین و معلمان به کلی قطع شود یا انتظارها بیش از توانایی های کودک باشد ، دراین صورت جاه طلبی ازسیر طبیعی خارج می شود و احتمالاً کودک سعی می کند به هر وسیله ای حتی با خشونت و تقلب به نتایج بالا برسد و توجه دیگران را به خود جلب کند یا ممکن است از ترس عدم موفقیت هیچ تلاشی نکند.
روانشناسان مدرسه معتقدند کودکانی که شدیداً جاه طلبند آن قدر حواسشان متمرکز هدفشان می شود که سایر بخشهای زندگی را نادیده می گیرند ودر صورت عدم موفقیت به احتمال قوی منحرف می شوند. افراط در جاه طلبی بار سنگینی بر دوش کودک می گذارد که به شخصیت او صدمه می زند. برای روشن شدن مطلب، چند مورد را به عنوان نمونه ذکر می کنیم :
- محصل کلاس چهارم که دائم نمرات عالی و خوب می گرفت یک بار در انشاء نمره پایینی گرفت. وی بر آن شد که دیگر به مدرسه نرود . او بد خواب شده و دائم گریه می کرد . بعد از این که وادارش کردند به مدرسه برود از ترس ، هیچ تکلیفی انجام نداد . او آن قدر از عدم موفقیت ترسیده بود که در مدت کوتاهی تمام نمراتش به طور تأسف آوری پایین آمد.
- پسر ده ساله ای آن قدر فعال و جاه طلب بود که در کنار درس مدرسه عضو چند تیم مختلف شد ، مثل تنیس، عکاسی و ... وی به عنوان عضو فعال گروه جوانان همیشه می گفت که آنها را با میل انجام می دهد و همیشه می خواست که بهترین باشد. هر روز ساعت ها در خانه تمرین می کرد و اصلاً وقتی برای بازی با سایر بچه ها نداشت. با تمام موفقیت ها به علت این که این فعالیت ها خارج از تواناییش بود عاقبت به شب ادراری مبتلا شد.
- محصل چهارده ساله ای به مدیر مدرسه زنگ می زند و با دلایل زیاد خواهش می کند که چون همه نمره های او 20 است تنها نمره 18 او را به 20 تبدیل کنند . وی طی صحبت هایی به مدیر می گوید که او دیگر با این نمره آدم بی ارزشی شده و ادامه زندگی برایش بی معنی است.
والدین به عنوان الگو
والدین کودکان جاه طلب معتقدند که آنها به هیچ وجه فرزندان خود را مجبور به تلاش بیشتر نمی کنند حتی روانشناسان هم معتقدند که والدین حقیقت را می گویند. ولی اظهار نظرهای آنها آگاهانه نیست ، بلکه کافی است با اشاره کوچکی کودکشان را با دیگری مقایسه کنند . مثلاً بگویند " فلانی بچه خیلی زرنگی است" یا " فلانی همه نمره هایش 18 شده است" یا اشاره کنند که " تو در ریاضی باید سعی بیشتر بکنی ". ممکن است انتقادهایی خارج از مسائل مدرسه باشد . مثلاً " چرا تو آن قدر نامرتب هستی " .
شاید تمام این اظهار نظرها را والدین آگاهانه اظهار نکرده باشند ولی در کودک این احساس را به وجود می آورد که او خودش را باید اصلاح کند و به اندازه کافی خوب نیست و از آنجایی که هر کودک به طور انفرادی صفات مخصوص به خود دارد و نمی تواند مثل دیگری باشد سعی می کند با جاه طلبی بیمارگونه این خلاء را پر کند.
والدینی که خیلی پرکار هستند مثلاً پدری که همیشه آخر هفته در خانه هم کار اداره را انجام می دهد و مادری که سعی می کند کارهای خانه را به نحو احس انجام دهد ، یا والدینی که مرتباً تأکید می کنند با دقت وزرنگی انسان می تواند به چیزی که دلش می خواهد برسد، خود به خود این معنا را به کودک القا می کنند که جاه طلبی برای والدین اهمیت دارد و همین مسئله روی بعضی از کودکان تأثیر منفی به جا می گذارد.
جاه طلبی بیمارگونه
معمولاً والدین خیلی دیر متوجه می شوند که کودکشان به جاه طلبی بیمار گونه گرفتار است و زمانی به این موضوع پی می برند که کودک در بند مشکلات گوناگون است.
یک پروفسور طی تحقیقاتی به این نتیجه رسید که به طور روز افزونی شاگردان مدارس در نتیجه ترس از مدرسه و فشار ناخودآگاه والدین به بد خوابی ، شب ادراری ، اسهال و دل درد مبتلا می شوند.
روانشناس مدرسه ای طی تحقیقاتی دیگر می گوید : " 65 درصد از شاگردان معتقدند که بدتر از نمره های دلسرد کننده ، واکنش تند والدین است ." نکته بسیار مهم ، این موضوع است که همیشه انتظارهای والدین باید با توانایی فرزندشان مطابقت داشته باشد. والدین می توانند جاه طلبی بیمارگونه فرزندشان را متوقف کنند ، در صورتی که خودشان را در حد منطقی و با سطح توانایی فرزندشان هماهنگ سازند. والدین نباید تصور کنند که موقعیت فرزندشان وقتی خوب است که نمره او خوب باشد، آنها باید این احساس را به فرزندشان انتقال دهند که فقط پیشرفت و سلامتی و شادابی او را می خواهند و پایه برنامه روزانه او را طوری تنظیم کنند که وی بعد ازانجام تکالیف مدرسه بقیه وقتش را به بازی یا ملاقات با دوستان یا گردش و تفریح اختصاص دهد و به او نشان دهند که غیر از نتایج خوب تحصیلی مسائل دیگری هم در زندگی جالب وقابل توجه است .
در صورتی والدین با این روش موفق می شوند که خودشان هم به همین طریق عمل کنند ، چون آنها الگوی واقعی کودک هستند.
سرکوب شدن علاقه وانگیزه
والدین باید سعی کنند علت بی علاقگی کودکی که در ظاهر اصلاً جاه طلب نیست و نمره های بد هم ناراحتش نمی کند بیابند و بفهمند که آیا فرزندشان واقعاً تنبل است یا توقع بیش از حد آنها علت این رفتار است.
والدین انتظار دارند کودکانی که همیشه موفق هستند قاعدتاً بهترین باشند و اگر آنها دچارخطایی بشوند خود را شخصاً مقصر می دانند و نمی بخشند. کودکان دراین وضعیت ، بعد از یک یا دو عدم موفقیت بکلی منصرف می شوند و دیگر ادامه نمی دهند. در این موقعیت وظیفه والدین است که بدون توجه به عدم موفقیت ، آنها را تشویق کنند و نشان دهند که تمام زندگی با موفقیت همراه نیست و شکست هم بخشی از زندگی است.
والدین باید امکانات دیگری برای فرزندانشان فراهم کنند مانند تسهیل شرایطی برای انجام نوعی فعالیت ورزشی مثل فوتبال، شنا ، اسکی و... زیرا موفقیت های کوچک در سایر زمینه ها اعتماد به نفس کودک را تقویت می کند.
پول ، تشویق غلط
بهترین روش تشویق، قدردانی از زحمت های کودک است . اگر می خواهید به او پاداشی بدهید سعی کنید چیزی که وی آرزوی داشتن آن را دارد تهیه کنید باز هم تذکر می دهیم که تشویق نباید برای نمره خوب باشد بلکه فقط بگویید به دلیل این که وی زحمت کشیده است برای قدردانی به او اجازه می دهید به شنا یا با دوستانش به سینما برود.
تبیان