محبت نه افراط ،نه تفریط    

کودکان آینه رفتار والدین(3)
محبّت افراطی و نامهربانی
محبّت بیش از حد و نامهربانی بر سلامت روانی کودکان اثر نامطلوب می‏گذارد. والدینی که بیش از حدّ معمول به اطفال خود توجّه می‏کنند، کودکانی متکی به دیگران بار خواهند آورد...

 این گونه والدین، بعضاً در محبّت کردن قدری افراط می‏کنند، که رضایت کودک را بر مصلحت‏های واقعی تعلیم و تربیت او ترجیح می‏دهند، این گونه کودکان، علاوه بر اتکایی بودن، اعتماد به نفس ضعیف، خجول بودن، در رشد هیجانی خود نیز تأخیر نشان می‏دهند.
محبّت افراطی هم چنین، باعث می‏شود که کودک بیشتر وقت خود را با والدین به سر برد و در نتیجه نمی‏تواند با بچه‏های هم سال خود ارتباط برقرار کند و بدین ترتیب رشد اجتماعی او به کُندی صورت می‏گیرد.
حضرت امام محمد باقر(ع) شدیداً از محبّت افراطی نهی کرده می‏فرمایند:
«بدترین والدین، کسانی هستند که در اعمال محبت به فرزندان خود زیاده روی و افراط می‏نمایند.»
عدم توجّه و محبّت به کودک نیز، سبب طرد شدن کودک می‏شود و به هیچ وجه نسبت به محیطی که در آن زندگی می‏کند، احساس امنیّت نمی‏کند. چنین کودکانی، معمولاً مشوّش‏اند و اختلالات شخصیتی از خود نشان می‏دهند. عدم توجه و محبّت در ماه‏های نخستین کودکی، باعث می‏شود که کودکان به تحریکات محیطی پاسخ ندهند و در موارد شدیدتر، پژمرده شوند.
به طور کلی، کودکان مطرود، عکس‏العمل‏های مختلفی از خود بروز می‏دهند و این کودکان در اصطلاح به گرسنگی عاطفی مبتلا می‏شوند. گاهی این کودکان مطرود یا محروم از مهر و محبت والدین، دچار بیماری‏های روان تنی می‏شوند. پیدایش پاره‏ای از آلرژی‏ها در میان بچه‏ها، معلول همین امر است. بچه‏هایی که دچار تب یونجه‏ای و سایر ناراحتی‏های پوستی می‏شوند، اغلب از طرف پدر و مادر طرد شده‏اند، و یا مدتی از آنها دور بوده‏اند، گاهی این دسته از کودکان، بدبین هستند، و دیگران را دشمن خود فرض می‏کنند و نسبت به اعمال آنها همیشه اعتراض می‏نمایند.
در بعضی موارد، بچه‏های مطرود یا محروم از محبّت والدین حالت تسلیم به خود می‏گیرند، رفتار زننده والدین را تحمل می‏کنند و به جای اعتراض با روی خوش در مقابل اعمال آنها عکس‏العمل نشان می‏دهند و از این راه، کوشش می‏کنند محبّت آنها را به خود جلب کنند. بچه‏هایی که باهوش هستند و بی‏مهری پدر و مادر را احساس می‏کنند، اغلب خود را به نادانی می‏زنند، گاهی محبّت دیگران نسبت به او، بی‏مهری والدین را جبران می‏کند و شخصیت او کمتر دچار تزلزل می‏شود.
مطالعات نشان می‏دهد، کودکانی که طرد شده‏اند متعلق به والدینی هستند که خود آنان، در کودکی زندگی را ناشاد و بدون عشق و محبّت گذرانده‏اند.
کودکان معمولاً پس از پنج سالگی، بیش از هر چیز به پدر نیاز خواهند داشت و غیبت طولانی پدر پس از آن سنّ، با بزهکاری‏های دوره نوجوانی مرتبط و وابسته خواهد بود. بطور کلی، طرد کودک به حدّی در شخصیت کودک تأثیر می‏گذارد که حتی نداشتن والدین ،آن تأثیر را نمی‏گذارد.

محدودیت و آزادی

بعضی والدین با محبّت، کودکان خود را آزاد می‏گذارند و بعضی دیگر همراه با محبّت، کودکان خود را در محدودیت نگه می‏دارند.
فرزندانِ آزاد گذارده، غالباً فعّال، اجتماعی و مستقل هستند، نسبت به دیگران محبّت دارند، خصومتی به خود و اطرافیان خود نشان نمی‏دهند. گاهی احتمالاً کمی پرخاشگر و جاه طلب می‏شوند ـ به خصوص در منزل ـ ولی در واقع این حالات در نتیجه احساس ایمنی و عدم وجود پاسخ‏های نامطلوب از سوی والدین است و نشانه عصبانیت و ناکامی دائمی یا درونی نیست، گرچه ظاهراً کودکانِ آزاد گذارده شلوغ و پرفعّالیت هستند، ولی جنبه‏های قوی شخصیّت آنها؛ مانند اعتماد به نفس، دوستی، احساس استقلال و تمایل برای تسلط بر محیط، نکات ضعف آنها را از میان می‏برد.
والدین با محبّت و محدود کننده، کودکانشان معمولاً در روابط خود با همسالانشان قدرت طلبی ندارند. متکی بودن و خصومت، از دیگر خصوصیات این اطفال است. محدودیت در شش تا ده سالگی ایجاد حالت اتکایی و رفتار پرخاشگرانه شدید نسبت به مادر می‏کند. اگر محبّت والدین به میزان کافی باشد حالات عصبی و رفتارهای غیر عادی در کودکان به وجود نمی‏آید، ولی محدودیت والدین، سبب می‏شود که کودک اتکای بیشتر، فرمانبرداری، ادب، ناپرخاشگری و عدم تمایل برای رقابت با همسالان و به طورکلی،استقلال‏فردی‏کمتری ‏نشان‏ می‏دهد.
متأسفانه، والدینی وجود دارند که کودکان خود را از محبّت سیراب نمی‏کنند و رابطه‏ای خصمانه با کودکان خود برقرار می‏کنند. بعضی از این والدین، همراه با رابطه خصمانه، برای کودکان خود محدودیت نیز قائلند، ولی بعضی دیگر، رابطه خصمانه با کودکان خود دارند، ولی کودکان خود را آزاد می‏گذارند.
رسول خدا(ص) در این باره به حضرت علی(ع) می‏فرمایند: «لعَنَ اللهُ والدینِ حَمَلا وَلدَهما علی عُقُوقِهِما؛1 نفرین الهی و دوری از فیض خداوند متعال بر والدینی که فرزند خویش را به عصیان و آزار خودشان وادارند و باعث قطع رابطه محبّت شوند.»

تبعیض و مقایسه کودکان

تبعیض و مقایسه کودکان با یکدیگر، تأثیر منفی فراوانی بر سلامت روانی کودکان می‏گذارد. کودکی که نسبت به خواهر یا برادر دیگر خود کمتر محبّت و توجه می‏بینند، از رفتار والدین خود بسیار آزرده می‏شود و بعضا از این کار والدین کینه به دل می‏گیرد و درصدد انتقام از آنها و یا اجتماع برمی‏آید. از جمله هنگامی که به آنها گفته می‏شود که به اندازه ی برادر یا خواهر و یا بچه همسایه یا فامیل باهوش و زرنگ‏ نیستند، ناراحت می‏شوند و به شدّت رنج می‏برند.
تنها کافی نیست که والدین فرزند خود را دوست داشته باشند، بلکه باید این محبّت و دوست داشتن در اعمالشان مشهود باشد.
والدین معمولاً علاقه و یا بی‏علاقگی خود را به کودک با حالات و حرکات صورت، آهنگ صدا و حتی در محبّت کردن با او نشان می‏دهند. والدین حتی در تنبیه کودک نیز، نباید این احساس را در او ایجاد کنند که دیگر هرگز دوستش نخواهند داشت و او را طرد کرده‏اند، بلکه باید احساس کند که به علت عملی که انجام داده، تنبیه می‏شود، نه به علت خستگی پدر و مادر یا عصبانیت آنها، در این صورت کودک به معیاری برای اعمال و رفتار خود دست نخواهند یافت.2
منبع:تبیان
ویرایش و تلخیص:آکاایران