نگاه مهربان امام صادق(ع) به جوانان، همراه با بزرگداشت ‏شخصیت، تکریم استعدادها و صلاحیت‏ها، احترام به نیازها و توجه به قلب‏هاى ‏پاک و زلال آنان بود و اقبال جمع جوانان به سوى امام(ع) فرایند عملکرد و رفتار متین ، محبت‏آمیز ، حکیمانه و سرشار از خلوص وعاطفه آن حضرت بود ، بدان حد که سخنش بر اریکه دل آنان مى‏نشست، زیرا گرایش جوان به خوبى، نیکى و زیبایى بیشتر و سریعتر ازدیگران است. پدیده‏اى که امام بدان اشاره نموده مى‏فرماید: «انهم اسرع الى کل خیر» (1) جوانان زودتر از دیگران به خوبی ها روى مى‏آورند.

رفتار و سخن امام صادق(ع) ترجمان حقیقى این گفته رسول خدا(ص)است که فرمود: «اوصیکم بالشبان خیرا، فانهم ارق افئده‏» (2) سفارش مى‏کنم شما را که، با جوانان به خوبى و نیکویى رفتارکنید ، چرا که آنان نازک دل و عاطفى‏ترند.

از جمله، یکى از یاران امام به نام «مؤمن طاق‏» (3) براى پیام‏رسانى و تبلیغ دین، مدتى را در شهر بصره گذراند. وقتى که به‏مدینه بازگشت، خدمت امام صادق(ع) رسید، حضرت از او پرسید: - به بصره رفته بودى؟ - آرى! - اقبال مردم را به دین و ولایت چگونه دیدى؟ - اندک است! مى‏آیند ولى کم!! امام در جواب فرمودند:جوانان را دریاب، زیرا آنان به نیکى و خیر از دیگران ‏پیشتازترند. (4)

عصر جوانى « فرصت نیکو » و « نسیم رحمت ‏» است که باید به خوبى ازآن بهره جست و با زیرکى، ذکاوت و تیزبینى آن نعمت‏ خداداد راپاس داشت; زیرا که این فرصت، «ربودنى‏» و «رفتنى‏» است و ضایع ساختن آن، چیزى جز غم، اندوه و پشیمانى را براى دوران پس‏از آن به ارث نمى‏گذارد. زندگى کوتاه است و فرصت زودگذر! تنها سرمایه‏ گران بهاى ما وقت است که بازگشتى ندارد ، از این رو بزرگترین فن‏ بهتر زیستن، بهره جستن از فرصت هاى بى‏نظیرى است که برما مى‏گذرد. این سخن امام صادق(ع) را باید جدى گرفت: «من انتظر عاجلة الفرصة مواجلة الاستقصاء سلبته الایام فرصته،لان من شان الایام السلب و سبیل الزمن الفوت‏» (5) به هرکس فرصتى دست دهد و او به انتظار بدست آوردن فرصت کامل آن‏را تاخیر اندازد، روزگار همان فرصت را نیز از او برباید، زیرا کار ایام، بردن است و روش زمان، از دست رفتن.

آدمى با ورود به دوران جوانى به دنبال «هویت‏» جدیدى مى‏گردد ، آن احساس نسبتا پایدار از یگانگى خود ، از این که: «من که هستم ‏و که باید باشم؟» که دستیابى به آن، به فرد امکان مى‏دهد که‏ارتباطات خود را با خویشتن، خدا، طبیعت و جامعه تنظیم کند.

در شکل‏دهى هویت جوان ، «معرفت دینى‏» نقش مهمى را ایفا مى‏کند و درواقع، دین مى‏تواند تکیه گاه جوان و رهایى دهنده او از این‏بحران باشد; البته «دانش‏»، «کار و تلاش‏» نیز در ساماندهى‏ هویت او کارساز است.

 در این مرحله هویت‏یابى نقش «آگاهى و بینش‏» بسیار مؤثر وکارساز بوده، بر « رفتار و عمل‏ » تاثیر دارد ، در این دوران، ممکن است‏ سرگردانى در هویت‏ سبب گردد که جوان نسبت ‏به کیستى خود و نقش اجتماعى خود دچار تردید گردد و این شک ضمن برهم زدن ‏هماهنگى و تعادل روانى، او را به «بحران هویت‏» بکشاند ، بحرانى که جوان به پیرامون اهداف بلند مدت، انتخاب شغل، الگوهاى رفاقت، رفتار و تمایل جنسى، تشخیص مذهبى، ارزش هاى‏اخلاقى و تعهد گروهى با تردید و شک خواهد نگریست. در شکل‏دهى هویت، «معرفت دینى‏» نقش مهمى را ایفا مى‏کند و درواقع، دین مى‏تواند تکیه گاه جوان و رهایى دهنده او از این‏بحران باشد; البته «دانش‏»، «کار و تلاش‏» نیز در ساماندهى‏ هویت او کارساز است. (6)

بنابراین، جوان باید رنگ خدایى گیرد تا هویتش خدایى گردد،«دین‏» همان «رنگ خدا» است که همگان را بدان دعوت مى‏کنند: (صبغه‏الله و من احسن من الله صبغه) (7) ; رنگ خدایى (بپذیرید!) وچه رنگى از رنگ خدا بهتر است؟

امام صادق(ع) درباره آیه فوق‏مى‏فرماید: «مقصود از رنگ خدایى همان دین اسلام است.» (8) دین به انگیزه جوان در بنا و آراستن هویت او پاسخ مى‏دهد ، چراکه آدمى داراى عطشى است که فقط با پیمودن راه خدا فرومى‏نشنید (9) ; از این رو امام صادق(ع)، یادگیرى بایدها و نبایدها و اندیشه‏هاى سبز دین را از ویژگی هاى دوران جوانى مى‏داند. (10) و گاه نسبت‏به آن دسته از جوانانى که « علم دین ‏» نمى‏دانند و درپى‏آن نمى‏روند ، رنجیده خاطر مى‏گردد. (11) دین اسلام، همان روش زندگى است که میان زندگى اجتماعى و پرستش‏خداى متعال پیوند مى‏دهد و در همه اعمال فردى و اجتماعى براى‏انسان مسوولیت‏ خدایى ایجاد مى‏کند ، که این مجموعه عقاید و دستورهاى علمى، اخلاقى، سبب خوشبختى انسان در این سرا و سعادت‏ جاوید در جهان دیگر مى‏شود.

در اندیشه ی امام صادق (ع) باید دین صحیح را به جوانان آموزش داد تا آن ها راه درست را از ابتدا انتخاب کنند و زندگی آینده شان را بسازند.

پی نوشت ها:

1- بحارالانوار، ج‏23، ص‏236. 3- محمدبن على بن نعمان، معروف به «احول‏» و «مؤمن طاق‏» ازبزرگان شیعه و از یاران دانشمند امام صادق(ع) و امام کاظم(ع)بوده است. خاطره مناظرات اوبا ابوحنیفه زیبا و ماندگار است. همچنین امام صادق(ع) او را دوست مى‏داشت. (رجال الشیخ، شیخ‏طوسى، انتشارات جامعه مدرسین، ص‏296; منتهى المقال، ابوعلى‏حائرى، انتشارات آل‏البیت، قم، ج‏6، ص 135 و136.) 4- بحارالانوار، ج‏23، ص‏236 و237. 5- همان، ج 78، ص 268. 6- روانشناسى نوجوان، اسماعیل بیابانگرد، ص‏133 و123;روانشناسى رشد با نگرش به منابع اسلامى، دفتر همکارى حوزه ودانشگاه، ج 2، ص 998 992; جوان و رسالت‏حوزه، تعریف جوانى،میرباقرى، کانون اندیشه جوان، ص 30. 7- بقره، آیه 138. 8- اصول کافى، ج 2، ص 14. 9- نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدى، خطبه 124، ص 122. 10- امام صادق(ع) مى‏فرماید: «الغلام یلعب سبع سنین، یتعلم سبع‏سنین، یتعلم الحلال و الحرام سبع سنین‏»; فرزند، در هفت‏سال‏نخست‏بازى نماید، در هفت‏سال دوم آموزش یابد و در هفت‏سال سوم(جوانى) حرام و حلال را فراگیرد. (وسایل الشیعه، ج 15، ص 194.) 11- امام مى‏فرماید: «لو اتیت‏بشاب من شاب الشیعه لایتفقه‏لادبته‏»; (تحف العقول، حرانى، ص 302.

منبع : tebyan.net