تربیت فرزند ، بر اساس شرایط و نیازهاى جامعه و عصر حاضر ، یک اصل ضرورى است ، اما نه به قیمت فراموش کردن سنن مذهبى و ملى ، یا پذیرش فرهنگى بیگانه .
لا تقسروا اولادکم على آدابکم ؛ فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم (1)
فرزندانتان را بر اساس آداب و تربیت خودتان وادار نکنید ، چرا که آنان براى زمانى غیر از زمان شما آفریده شده اند.
این یک حکمت ناب و بلند در تربیت اجتماعى فرزندان است . ولى شناخت شرایط روز بسیار مهم و حساس است . این یک مساله است و گم نکردن راه اصیل و فرهنگ خودى مساله اى دیگر. و این دو نباید با هم خلط شوند.
هم باید شرایط روز را در نظر داشت ، هم مسایل تربیت مکتبى را نباید تحت الشعاع مد روز یا فرهنگ وارداتى و تحمیلى غرب قرار داد و به بهانه ی تربیت امروزین ، فرهنگ بیگانه را پذیرفت .
گفتیم که میان نسل کهن و نو باید همدلى و رابطه ایجاد کرد. یکى از عوامل این ارتباط متقابل ، درک این دو قشر و نسل از یکدیگر است . اگر هر یک از این دو نسل ، شرایط حاکم بر دیگرى و فرهنگ خاص تربیت شدن او را در آن فضا درک کنند، هم دیدگاه شان نسبت به هم روشن تر و شفاف تر خواهد بود ، هم توقعات و انتظارات ، واقعى و عینى خواهد گشت .
اگر جوانان دریابند که پیران و سالمندان (چه پدر و مادر خودشان باشند یا دیگران ) در شرایط و دوران متفاوتى با خودشان رشد کرده و تربیت شده اند ، توقع نخواهند داشت که مثل خودشان بیندیشند یا عمل کنند ، آن هم صد در صد و بى کم و کاست !
سالمندان و نسل کهن نیز اگر توجه کنند که با تغییر زمان و شرایط و نیازها و ارتباطات ، بسیارى از سلیقه ها و رفتارها و روحیات هم عوض مى شود و ذهنیات و معلومات نسل نو مثل گذشته نیست ، توقع شان از نوجوانان و جوانان کمتر و عینى تر خواهد شد.
بزرگ ترها باید به جوانان میدان عمل و فعالیت و ابتکار بدهند و بگذارند که آنان ، خود و هنرشان و خلاقیت هایشان را عرضه کنند و توانایى های شان را در عمل نشان دهند.
توصیه حضرت امیر (علیه السلام ) به تربیت فرزندان بر اساس شرایط روز، همان پذیرش واقعیات زمانى است و اعتراف به تحول در زمان و عصر و نیازها، اما نه به قیمت تبدیل شدن ارزش ها به ضد ارزش ها و کمرنگ شدن اصول عقلانى و مکتبى !
باز هم مى رسیم به ضرورت پیوند و تفاهم ذهنى و فکرى نسل قدیم و جدید ، بر اساس معیارهاى صحیح ، که کارى است هم دشوار، هم لازم ! در این میدان ، رسالت والدین و مربیان نیز سنگین است .
با جوانان
باید هنر برخورد مناسب با جوانان را آموخت . جوانان ، لوح ضمیر و دلشان پاک تر از بزرگان و سالخوردگان است . آمادگى پذیرش و تغییر هم بیشتر دارند.
بر خلاف پیران که شاکله شخصیت شان شکل گرفته و سجایا و خصلت ها در وجودشان نقش بسته است ، جوانان هم حساس ترند و دل نازک تر، هم زود رنج ترند و پر توقع تر و این از ویژگی هاى این مقطع از سن و سال است .
جوانان دوست دارند مورد توجه دیگران قرار گیرند. در خانه هم دوست دارند احساس شخصیت و جایگاه کنند و مورد عنایت باشند. این حداقل خواسته و توقع شان است . وقتى هم تشویق شوند ، شکوفاتر مى شوند و خوبی هاشان افزایش می یابند.
و اوصیکم بالشبان خیرا؛ فانهم ارق افئده ، ان الله بعثنى بشیرا و نذیرا، فوافقنى الشبان و خالفنى الشیوخ (2)
شما را در باره جوانان توصیه به نیک رفتارى مى کنم ، چرا که آنان دل نازکترند. خداوند مرا به عنوان بشیر و نذیر فرستاده است . جوانان با من هم پیمان شدند ، اما پیران به ستیز و مخالفت با من برخاستند.
هم پیمانى جوانان با رسول خدا و مخالفت پیران با دعوت اسلام ، شاهدى بر همان فطرت حق پذیر و طبیعت آماده تر جوانان براى شنیدن حق و پذیرفتن ایمان و فداکارى در راه عقیده است .
پس به سوى آشتى میان دو نسل و ایجاد تفاهم میان دو قشر پیر و جوان گام برداریم ، تا راه تربیت هموارتر و دستیابى به توفیق ، بیشتر باشد.
پی نوشت ها :
1- شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحدید، ج 20، ص 267.
2- سفیه البحار، ج 2،ص 176.
منبع : tebyan.net