تا همین چند وقت پیش هیچ مشکلى با پدر و مادرتان نداشتید و همه چیز بهخوبى و خوشى پیش مىرفت، اما این روزها از غذایى که مىخورید گرفته تا لباسهایى که مىپوشید و حتى رنگ دیوار اتاقتان موضوع اختلاف نظر با آنان است. اشکال کار اینجاست که نه شما و نه پدر و مادرتان حاضر به کوتاه آمدن نیستید و مسائل کوچکى مانند زمان رفتن به رختخواب یا افرادى که با آنها در مدرسه دوست هستید موجب جنگ و دعوا در خانه مىشود. واقعاً چه اتفاقى افتاده است شما تا یکى دو سال پیش کودک بودید و پدر و مادرتان کنترل زیادى روى اعمال و رفتار شما داشتند و حتى درباره چیزهاى کوچکى مانند خوراکىاى که به مدرسه مىبردید یا حتى لباس خوابتان براى شما تصمیم مىگرفتند.
شما هم بهعنوان یک کودک مخالفت چندانى نداشتید و مطابق میل و تصمیمات آنها رفتار مىکردید. البته این طرز برخورد والدین بسیار خوب است زیرا کودکان از نظر ذهنى آنقدر رشد نکردهاند تا بتوانند از خود مراقبت کنند یا صلاح خود را تشخیص دهند. ولى بچهها همیشه بچه نمىمانند، بزرگ مىشوند و مانند شما به مرحله نوجوانى مىرسند. شما در دوره نوجوانى هویت خود را پیدا مىکنید، هویتى که از هویت پدر و مادرتان مستقل است.
دوره نوجوانى، زمانى است که فرد در آن افکار و عقاید خاص خود را پیدا مىکند و دوست دارد آنها را در زندگى و محیط اطراف خود پیاده کند. دوره نوجوانى زمینه ورود به دنیاى بزرگسالان را فراهم مى کند. در دورهاى که شما بزرگتر مىشوید، تغییر مىکنید و تبدیل به فردى مىشوید که دوست دارد خودش براى خودش تصمیم بگیرد. ممکن است والدینتان نتوانند به همان سرعت خود را با این تغییرات هماهنگ کنند. آنها قبلاً عادت داشتند براى شما که یک کودک بودهاید تصمیم بگیرند و شما هم فوراً حرف آنها را گوش کنید، ولى الآن شرایط فرق کرده است و کمى زمان لازم است تا سایر افراد خانواده به شخصیت جدید شما عادت کنند.
اختلاف نظرها بین والدین و نوجوان ها بسیار عادى است. نوجوانان خیلى زود عصبانى مىشوند، زیرا دلشان مىخواهد پدر و مادرشان با همه کارهاى آنها موافق باشند و هر مخالفتى برایشان به این معناست که به شخصیت آنها احترام گذاشته نمىشود. پدر و مادرها هم عصبانى مىشوند چون عادت ندارند فرزندانشان را خارج از محدوده کنترل خود ببینند. یکى از ویژگىهاى پدر و مادرها هم این است که خیلى نگران فرزندانشان هستند، آنها مىترسند شما آنقدر بزرگ نشده باشید که بتوانید تصمیمهاى درستى بگیرید. مخالفتها و سختگیرىهاى آنها به خاطر محبتشان است نه دشمنى آنها!
اگر خواسته خود را با آرامش و نه با جیغ و داد مطرح کنید و رفتار منطقىاى داشته باشید، راحتتر مىتوانید پدر و مادرتان را متقاعد کنید.
مشاجرات بین والدین و فرزندان معمولاً احساسات هر دو طرف را به شدت جریحهدار مىکند. از طرف دیگر بعضى از مسائل مانند انتخاب دوست یا با دوستان براى گردش بیرون رفتن، مشاجرات بزرگترى بهوجود مى آورد زیرا درست به نقطه حساسى دست مى گذارند، یعنى همان احساس استقلال و آزادى طلبى نوجوان و احساس حمایت و مراقبت کردن از فرزند در پدر و مادر. اما اوضاع همیشه اینطور نمىماند. با گذشت زمان پدر و مادرها فرزندشان را دیگر کودک نمىدانند و به او آزادىهاى معقول و مناسب با سناش مىدهند. نوجوانان هم یاد مىگیرند که پدر و مادرها صلاح آنها را مىخواهند و نیت بدى ندارند و از طرف دیگر علتى وجود ندارد که با تمام خواستههاى آنها در خانواده موافقت شود.
بهترین راه براى جلوگیرى از این مشاجرات یادگرفتن راه هاى درست ارتباط برقرار کردن است. اگر خواسته خود را با آرامش و نه با جیغ و داد مطرح کنید و رفتار منطقىاى داشته باشید، راحتتر مىتوانید پدر و مادرتان را متقاعد کنید. به هرحال باید به آنها نشان دهید که بزرگ شدهاید. نشانه بزرگ شدن فقط بهدست آوردن آزادىهاى بیشتر نیست، یکى از نشانهها داشتن رفتار منطقى و حل مشکلات از طریق گفت وگو است.
بعضى وقتها به نظر مىرسد که رابطه شما هیچ وقت بهتر نمى شود. نه شما حرف آنها را مىفهمید و نه آنها حرف شما را. ولى با گفت وگو کردن و بیان کردن عقایدتان به جای دعوا کردن مىتوانید احترام بیشترى کسب کنید.
به یاد داشته باشید که نتیجه بحث همیشه نباید کاملاً به نفع شما یا پدر و مادرتان باشد. گاهى اوقات اگر هر دو طرف کمى کوتاه بیایند خیلى از مشکلات به راحتى حل مىشود.
منبع : tebyan.net