لینک مقاله اول (عشق پاک، هوس شعلهور)
محک تشخیص
چگونه بفهمیم که عاشق مدعى از رهروان عشق آگاهانه است یا هوسبازى لذتجو و خوشخیال که بر اساس توهم و تخیّل پیش آمده است؟
اگر مدعى عاشق آگاهانه باشد، علاوه بر زیبایىها و مزایاى محبوب، از معایب و نقایص او هم اطلاع دارد. وقتى از او بخواهیم علت دلبستگى و عشقش را بیان کند و ویژگىهاى مثبت و منفى محبوب را بشمارد، از تعریف و بیان او مىتوانیم حقیقى یا تخیلى بودن عشقش را تشخیص دهیم. اگر علتهایى که ارائه مىدهد منحصر در مزایاى جسمى و جنسى نبود و علاوه بر آن به معنویات هم توجه داشت و توانست در جنب مزایا و محاسن، معایب چندى هم از محبوب بشمارد، و در شمارش و تبیین محاسن نیز اغراق نکرد، معلوم مىشود که عشق او آگاهانه است. وقتى مدعى با علم به واقعیت و حدود محاسن و آگاهى از معایب و نقایص فردى، به او علاقهمند گشته باشد، بعد از وصال در یافتههایش تخلفى نمىبیند و نمىیابد که پشیمان گردد.
او در محبوب خود محاسنى بیش از آنچه داشت تصور نکرده بود و از معایب او نیز بىخبر نبود تا پس از ازدواج خلاف آن را بیابد و ایدهآل خیالىاش را با واقعیت مطابق نبیند بلکه چه بسا وقتى با واقع مواجه شود، او را زیباتر و والاتر از آنچه مىدانست و معایب و نقایصش را کمتر ببیند و علاقهاش مستحکمتر شود.
اگر محبوب از مدعى عشق توصیف و تصویر خود را بخواهد و آن را همهجانبه و مطابق با واقع ببیند، مىتواند به صداقت و واقعبینى او اطمینان یافته و به دوام زندگى با او مطمئن شود.
مطلب دیگر اینکه مدعى عشق چنانچه فقط به جنبههاى جسمى و زیبایىهاى جنسى توجه داشته باشد، این هم عشق نیست بلکه هوس شعلهور است و نمىتواند مبناى زندگى باشد زیرا عشق و علاقه به جسمانیات کمدوام است چون خودِ زیبایىهاى جسمى کمدوامند و بعد از چند سال کمرنگ مىشوند و از بین مىروند و عشق مبتنى بر آنها هم به همین منوال.
عاشقى مىتواند مدعى عشق پاک باشد که در جنب ویژگىهاى جسمى و مادى، با آنها یا بیشتر به ویژگى روحى، اخلاقى و اعتقادى محبوب توجه داشته باشد زیرا این ویژگىها دائم هستند و عشق مبتنى بر آنها نیز دوام مىیابد. کسى که فقط به چشم و ابروى دخترى یا قد و بالاى جوانى دلبسته باشد، چه بسا با دیدن چشم و ابروى زیباتر و قد و بالاى رساتر بدو دل مىبندد و از اولى دل مىکَند؛ ولى دلبسته به روحیات و معنویات، اگر با معنویت بالاتر مواجه شود، از معنویت قبلى دل نمىکند بلکه سعى مىکند او را به این حد ارتقا دهد و از خداوند تعالى محبوبش را طلب مىکند.
علاوه بر آن، دلبسته به جسم محبوب، اگر اهل ارزشهاى دینى و اخلاقى نباشد، بعد از مدتى وصال، شعله هوسش فروکش مىکند و دیگر جاذبه و علتى براى تداوم زندگى نمىیابد.
اگر تصویرى که مدّعى عشق ارائه مىکند، خیالى، موهوم، نامطابق با واقع و تکبُعدى بود، این عشق موهوم و خیالى است و اگر فقط به ابعاد جسمى و مادى توجه شده بود، این هوس شعلهور است و این مدعى را نه عاشق بلکه هوسبازى دلداده ی توهمات و تخیلات باید دانست و دست رد به سینه ی او زد.
در مقاله ی بعد به بررسی " عشق شیشه ای " و حکایتی از مولانا در رابطه با عشق های هوسی می پردازیم .
ادامه دارد ...
منبع : tebyan.net