برای مطالعه ی بیست وششمین مقاله از سلسله مقالا ت « افتاده در باد » اینجا  کلیک کنید.

بررسی ادبیات پژوهشی در طی دو سه دهه ی اخیر نشان می دهد اغلب پژوهش های مرتبط به وابستگی دارویی معطوف به موضوعاتی از این دست بوده است :

• تأکید بر مؤلفه های جمعیت شناختی و بررسی اثرات بعدی این مؤلفه ها در ارتباط با شکل گیری وابستگی دارویی و سوءمصرف مواد اعتیادآور.

• تأکید بر رویکرد مشکل نگر در مطالعه ‌ی انسان و رشد اجتماعی.

نگاه آسیب شناختی در برخورد با اعتیاد منجر به بررسی و مطالعه ی بیماری ، ناسازگاری ، عدم شایستگی ، انحراف و به طور کلی خطرآفرین ها فارغ از توانمندی های انسان می شود.

مشاهده ی کودکان و بزرگسالانی که در شرایط ناگوار رشد می کنند و منحرف و بیمار نمی شوند ، گویای واقعیتی عمیق تر از خطرآفرین ها است . واقعیتی که در قالب خود کنترلی و تاب آوری در برابر وسوسه ی مصرف مواد تعریف پذیر است .

بنا بر یکی از نظریه های معروف روانشناسی ، شخص  به صورتی در نظر گرفته می شود که در یک سیستم پیچیده رشد می نماید ، به گونه ای که چندین سطح از محیط به علاوه آمادگی های زیستی بر او تأثیر می گذارد . در واقع این دیدگاه به صورت الگوی تعاملی و تبادلی ، انسان و محیط را توصیف می نماید . پیامد چنین مدلی بنابر گفته ی یکی دیگر از روان شناسان موجب تغییر علاقه به دیدن فرد معتاد به عنوان کسی که هنوز راه های طی نکرده ی زیادی برای موفقیت دارد، شد. بنابراین رویکرد ، در حالی که فرد معتاد و یا در معرض خطر مصرف مواد ، ویژگی ها، شرایط و موقعیت هایی را تجربه می کند که از نظر بسیاری افراد توأم با پیامدهای منفی خواهد بود ، او می تواند فردی موفق در عرصه اجتماع و خانواده و نیز قوی در کنار گذاردن عادت مصرف مواد باشد.

نیرویی در درون هر فرد وجود دارد که آنها را برای جستجوی خودشکوفایی ، نوع دوستی ،فرزانگی ، و هماهنگی  با یک

منبع : tebyan.net