مقاله ی قبل(سر مشق لحظه های من)

رابطه ی مادران بلنداندیش، وارسته و آزاده با دخترها، در عین صمیمیّت و یکدلی ، آن‌چنان محترمانه و تکریم‌آمیز است که در این ارتباط نگاهی جز نگاه محبّت و کلامی جز کلام حق بین ایشان مبادله نمی‌شود و در جلوه‌های خوش‌منظر این ارتباط از سخن ناروا، کلام ناحق، زبان پرخاش، تحقیر، غیبت و تهمت، حسادت و احساس عجز و ذلّت و یأس و ناامیدی خبری نیست و آنچه در تعامل و جریان است، همه پاکی و صفا و صمیمیّت و کرامت است.

«مادران» اندیشه‌مند و دلسوز به خوبی می‌‌دانند که همه ی انسان‌ها، اعم از کوچک و بزرگ، پسرها و دخترها، دوست دارند الگوهای زندگی و بزرگسالان محبوبشان را همیشه در هیاتی مقتدر و با صلابت، گشاده‌رو و پرمحبّت نظاره نمایند و دخترها نیازمند و دوستدار آنند که مادرشان را همواره پرنشاط و با محبّت، آرام و با صلابت، مطمئن و مصمم، محکم و استوار، با اعتماد به نفس و فعّال و پویا ببینند.

 دخترها هرگز نمی‌خواهند که الگوی محبوبشان تهی از اعتماد به نفس، مردد و دلواپس، نگران و پراضطراب، منفعل و حقیر باشد.

مادرها خوب می‌دانند و پدرها نیز بر این حقیقت باور دارند که دخترها در برقراری ارتباط مفید، موثر و متعالی با مادرانی که بی‌بهره از قوت اراده و ناراضی از وضع موجود هستند و با نگرانی خاطر و دنیایی از احساسات ناخوشایند، دلی غمگین و شخصیّتی منفعل زندگی می‌کنند، بسیار مشکل دارند و گاهی در فرایند همانندسازی دچار تعارض روانی می‌شوند و از اینکه بخواهند در سنین جوانی و بزرگسالی حیات مشابهی را تجربه کنند، همواره دچار نگرانی و اضطراب آزاردهنده‌ای هستند. 1

 لذا دختری که می‌خواهد آینده‌ای روشن و امیدبخش داشته باشد و از زندگی فعّال و مولّد فردی و اجتماعی برخوردار شود، دوست دارد مادر را به مثابه الگوی محبوب و مطلوب خود، همواره در رابطه ی متقابل و موثر با پدر ببیند و هرگز شاهد حالاتی از رابطه ی غالب و مغلوب، آمر و مامور و فعّال و منفعل میان ایشان نباشد. او می‌خواهد مادری مهربان و مقتدر، فعّال و مولّد داشته باشد.

مادران صبور و دوراندیش نیک می‌‌دانند که زمانی فرزندان خانواده به شایستگی با والدین خود همانندسازی می‌کنند و پیروی از رهنمودهای ایشان را نصب‌العین قرار می‌‌دهند که شخصیّت آنها برای ایشان مطلوب و محبوب باشد. از این رو هر گونه تضاد در اندیشه و تناقض در گفته‌ها و اعمال و قهر و ستیز بین پدر و مادر، به یقین از حرمت و قداستی که فرزندان برای آنها قائل هستند می‌کاهد و در نتیجه همدلی، همفکری و همراهی با آنان سست شده، تبعیّت‌پذیری به حداقل خود می‌رسد.

 لذا مادرها در روابط صمیمی خود با دخترشان و در بیان رازها و نیازها و شکوه‌ها و خواست‌ها، نه تنها هرگز شخصیّت پدر را مورد انتقاد و تحقیر و تکذیب قرار نمی‌دهند، بلکه همواره با عنایت به این مهم که لازمه ی هدایت و حمایت‌پذیری دختر نوجوانشان از پدر، به‌طور قابل ملاحظه‌ای به میزان مقبولیّت و مطلوبیّت شخصیّت پدر در نظر فرزند بستگی دارد، به‌طور مستقیم و غیرمستقیم شخصیّت پدر را مورد تأیید و تکریم قرار داده، با قدردانی از مسوولیّت‌پذیری و تلاش‌های وی، زبان تشکّر و سپاسگزاری را به فرزندان خود می‌آموزند.

بدیهی است که از پدران فهیم نیز انتظاری جز این نمی رود که در آشکارا و در خلوت، با تایید و تکریم شخصیّت مادر نزد فرزندان و اظهار تشکّر و قدردانی از زحمات ارزشمند مادر، فرهنگ قدردانی و تشکّر را که لازمه ی رشد مطلوب و متعالی شخصیّت متواضع و پر صلابت است، به فرزندان خود انتقال دهند.

مادرهای فهیم و پدرهای بصیر خوب می‌‌دانند که خانه همچون باغی است که فرزندان، گل‌ها و میوه‌های آنند و مادر باغبان و پرورش‌کار است و پدر سنگربان و دژبان است. 2

پدر با سنگربانی و دژبانی ، ‌آرامش و احساس امنیّت را در وجود باغبان شکوفه‌های حیاتش بارور می‌نماید و مادرها، این مربّی و باغبان گل‌ها و میوه‌ها  در حالی که گرمای وجودش

منبع : tebyan.net