در مقاله ی قبل پیامد «زیاده طلبی» را مطرح کردیم . در این مقاله به ذکر 2 توضیح پیامد دیگر در اظهار محبت به جنس مخالف می پردازیم.
1. وابستگی
با شکلگیری روابط عاطفی بین دختر و پسر و افزایش تدریجی آن، زمینه فی وابستگی آنها به یکدیگر و تشدید آن فراهم میشود. از آن جا که نیاز به محبت ورزیدن و مورد محبت واقع شدن در دوران جوانی به اوج خود میرسد و معمولاً فضای نسبتاً مناسبی برای ارضای این نیاز (هر چند به طور غیر صحیح آن) در محیط آموزشی و دانشگاهی وجود دارد، به شکل خودکار دختر و پسر در این کانال قرار میگیرند و هوشیارانه و در اکثر موارد به طور ناخودآگاه گرفتار چنین گردابی میشوند و آن را با عنوانهای عرف پسند و موجه پوشش میدهند و باطن غیر موجه آن را با پوششهای ظاهری، نیکو و پسندیده جلوهگر مینمایند.
با این روش، علاقه ی ابتدایی شدت یافته، با وجود تصمیم ابتدایی دو طرف یا یکی از آنها، کمکم دو طرف به یکدیگر وابسته میشوند. این وابستگی (در بسیاری موارد اگر نگوییم در تمام موارد)، آفت بزرگی برای تمرکز حواس، تحصیل و تفکر عمیق در امور درسیآنها میشود؛ به گونهای که گاهی مطالعه و حضور در کلاس درس را غیرممکن میسازد وهر کدام از آنها در تمام اوقات شبانه روز حتی در کلاس درس در فکر طرف مقابل است.
از طرف دیگر، اگر کسی بخواهد با فردی فقط برای مدتی دوست باشد و به او اظهار محبت کند (نه دراز مدت)، مطمئناً با این وابستگی به وجود آمده (پس از آن مدت کوتاه یا طولانی)، امکان جدا شدن از یکدیگر از نظر روانی بسیار سخت و مشکل آفرین است و معمولاً در چنین مواقعی بسیاری از جوانان به افسردگیهای شدید دچار شده، از زندگی ناامید میشوند و احساس میکنند که نه راه پیش دارند و نه راه بازگشت؛ زیرا از طرفی میخواهند این ارتباط دوستانه را که به وابستگی شدید منجر شده، ادامه دهند و از طرف دیگر باور دارند که نمیتوانند همدیگر را به عنوان شریک زندگی خود انتخاب کنند. این امر، گاهی به خاطر ویژگیهای شخصیشان است و گاهی به خاطر عوامل خانوادگی، اقتصادی و...؛ مثل عدم توافق خانوادهها و نظیر آن است از این رو، دچار تنش میشوند و در یک بن بست سخت و شدید گرفتار میشوند.
2. احساس گناه
شکی نیست که ما در جامعهای دینی زندگی میکنیم و اکثریت مردم از آموزههای دینی و اخلاقی متأثر هستند و به آنها احترام میگذارند. گرچه ممکن است هر فردی در سالهای اول زندگی نسبت به برخی از دستورات دینی اطلاع دقیقی نداشته باشد، ولی به طور ناخودآگاه و به تدریج به بسیاری از هنجارهای اخلاقی و اجتماعی جامعه ی دینی آگاهی پیدا می کند. اظهار محبت و طرح رابطه ی دوستی با جنس مخالف، از رفتارهایی است که جامعه ی دینی و ارزشی آن را نمیپسندد و به آن خرده میگیرد و با اندک دقتی در متون دینی و سخنان رهبران دینی روشن میشود که ارتباط با جنس مخالف از چارچوب و قوانینی خاص برخوردار است و آزاد و بدون محدودیت نیست؛ بلکه نگاه اسلام به این گونه ارتباطها، منفی است و همه را از ایجاد ارتباط عاطفی و احساسی با جنس مخالف نهی میکند.
اغلب جوانانی که چنین روشی را در پیش میگیرند، طولی نمیکشد که به خود میآیند و به گذشته ی خود میاندیشند و رفتارهای خود را با ملاکها و معیارهای اخلاقی و شرعی مقایسه کرده، آنها را محک میزنند و دچار پشیمانی میشوند و اگر نتوانند به درستی از این فضای روانی خارج شوند، احساس گناه میکنند و این احساس گناه، منشأ بسیاری از ناگواریهای روحی و روانی میشود. لازم به ذکر است که تجدیدنظر نسبت به اعمال غیرمعقول و غیرمشروع گذشته، پشیمان شدن از آنها و تصمیم بر ترک آن را گرفتن، امری مقبول و شایسته و بلکه لازم و ضروریاست؛ ولی آن چه به عنوان یک پیامد منفی در این جا از آن یاد میشود، آن احساس گناه شدیدی است که بر فضای فکری فرد حاکم شده، توان خارج شدن از آن را از شخص سلب میکند و همراه با یأس و ناامیدی مطلق است و بدین وسیله، شخص توان حرکت به سوی اصلاح و تغییر رفتار در مسیر زندگی را از دست میدهد.
آن چه بیان شد، برخی پیامدها و عوارضی است که به دنبال اظهار محبت به جنس مخالف، به منظور داشتن رابطه ی دوستانه و صمیمانه شکل میگیرد. صورت دوم، یعنی اظهار محبت به جنس مخالف، به منظور آشنایی و فراهم کردن مقدمات ازدواج، شرایط دیگری دارد.
در این صورت، چگونه و طبق چه مکانیزمی دو طرف باید به این هدف دسترسی پیدا کنند و آیا میتوان با ایجاد رابطه عاطفی و اظهار محبت، به این هدف دست یافت و زمینه ی ارتباط دوستانه را فراهم نمود تا در این ارتباط ها به روحیات و ویژگیهای اخلاقی، خانوادگی و ... همدیگر پیبرد؟ ما بر اساس شواهد موجود و اطلاعات به دست آمده معتقدیم که بیشتر ارتباط هایی که با همین قصد و نیت موجه و معقول شکل میگیرد، انگیزه ی دیگری را غیر از آن چه به زبان جاری میشود، در پی دارد (به خصوص اگر تقاضا کننده جنس مذکر باشد).
در واقع، تقاضای آشنایی با یکدیگر قبل از ازدواج، صرفاً پوشش به ظاهر مقبولی است که فرد بدین وسیله میخواهد دلیل موجه و معقولانهای برای ارتباط های عاطفی و اظهار محبتهای غیرمجاز قرار دهد. لازم به ذکر است که برخی افراد، با طراحی از قبل و با چنین ترفندی، با مخفی کردن انگیزه ی شیطانی خود، در پی صید و به دام انداختن افراد سادهدل و خوش بین هستند تا نیازهای جنسی خود را تأمین کنند و در واقع این گونه افراد آگاهانه طرف مقابل را قربانی غریزه ی جنسی و خودخواهیهای شهوانی خودشان میکنند. شکی نیست که عدهای نیز هستند که ناآگاهانه گرفتار چنین دامی میشوند و در این صورت، هر چند واقعاً هیچ کدام از دو طرف قصد سوء استفاده از سادگی و یا ناآگاهی طرف مقابل را ندارد، ولی چون غریزه ی جنسی انسان بخصوص در دوران جوانی، بسیار قوی و شدید است و از طرف دیگر حیلههای شیطانی نیز دراین مورد بسیار پیچیده، مرموز و متعددند، با طرح انگیزههای معقول و موجه به طور ناآگاهانه وارد چنین صحنه ی خطرناکی میشوند؛ به گمان این که هدفشان مقدس و معقول است و این گونه ارتباطها مشکلی ایجاد نمیکند و یا حداقل تا این اندازه مجاز و گاهی لازم و ضروری است.
با ایجاد چنین ارتباطی و شکل گیری علاقه ی ابتدایی بین دو طرف، امکان تحقیق و بررسی واقع بینانه کاهش مییابد و شخص از نقاط ضعف طرف مقابل غفلت کرده، تحقیقی که باید دور از هر گونه جهتگیری باشد، دچار جهتگیری و یا تعصب خواهد شد. همان طور که گفته شد، وقتی علاقه و محبت چیزی در قلب فرد جای گرفت، او را نسبت به واقعیات کور و کر میکند و دیگر نمیتواند نقاط منفی و ضعف آن را ببیند و حتی بشنود و آن چه میبیند و میشنود، در نظرش زیبا و جذاب جلوهگر میشود و حتی نقاط ضعف را نقاط قوت تلقی میکند. خلاصه آن که برای چنین امر حیاتی و مهمی باید ابتدا به تحقیق و بررسی پرداخت و سپس در صورت وجود قابلیتها و صلاحیتها، در فکر ایجاد علاقه بود؛ نه این که با عینک محبت و علاقه، به بررسی احوال و ویژگیهای فرد اقدام کرد. مطمئناً آن عشق و علاقهای باعث کمال و آرامش میشود که پس از پیمان زناشویی و تعهد به زندگی مشترک ایجاد میشود؛ نه آن عشق و علاقه قبل از ازدواج به فردی که هنوز آگاهی و آشنایی کافی نسبت به او پیدا نشده و کاملاً سطحی و احساسی است.
بنابراین، امید است با دقت هرچه تمام تر در رشد و بالندگی، در این دوره ی بسیار حساس و سرنوشتساز، تلاش کنید تا از هر گونه کجروی و کجاندیشی خود را حفظ کرده و سنگ بنای زندگی آینده را بر پایههایی سست و مخرب قرار ندهید.
منبع : tebyan.net