
فرشته ی خوش بین
اهمیت و نقش پدر و مادر در تربیت دختران
امروزه بیش از هر زمان دیگر باید به تربیت دختران همت گماشت؛ زیرا از یک سو نزدیک به نیمی از نیروهای فعال و کارآمد جامعه را قشر زنان و دختران تشکیل می دهند و از سوی دیگر، گستره فعالیت آنان، همه امور فردی و اجتماعی را در برمی گیرد.
ضمن آنکه در شرایط فعلی جامعه، زنان و مردان همواره در کنار هم در حال کار و تلاش هستند، در چنین شرایطی باید دانست که تنها در صورت تربیت درست و اسلامی دختران است که جامعه در امنیت به سر می برد و نابهنجاری های اخلاقی و اجتماعی کاهش می یابد. اگر جامعه زنان و دختران در رفتار و داد و ستد و رفت و آمدهایشان، رعایت شئونات عرفی و شرعی را بنمایند، انحراف های اخلاقی به میزان قابل توجهی کاهش می یابد؛ زیرا بیشتر نابسامانی های فرهنگی و اجتماعی بر اثر اختلاط زن و مرد و جوانان دختر و پسر و در پی رعایت نکردن حدود اسلامی پدید می آید که با تربیت دینی نسل جوان به ویژه دختران می توان از این مسئله پیش گیری کرد که البته به نظر می رسد اولین و مهمترین کانون تربیتی فرزندان بالاخص دختران بستر خانواده و توجه به نقش تربیتی والدین است.نقش مادر در تربیت دختر مهم ترین هدف از تربیت دختران افزون بر خودسازی و پرورش باورهای دینی، آشنا کردن آنان با فنون و شیوه های زندگی مانند شیوه همسرداری، فرزندپروری، همسایه داری و معاشرت با مردم است. بدین معنا که دختران در کنار فراگیری اندیشه های دینی و آموختن رفتارهای اسلامی، نقش آفرینی در عرصه های گوناگون زندگی را نیز بیاموزند. وظیفه مادر است که از کوچکی به آموختن نقش ها به فرزندان و دختران شان بپردازد؛ زیرا محیط خانه مناسب ترین فضا برای نقش آموزی دختران است و مادر، شایسته ترین معلم و راهنما برای دختر به شمار می رود.
ارتباط عمیق مادر و فرزند و اعتماد همه جانبه دختر به مادر، مهم ترین عامل در اجرای فرآیند تربیت و اثرگذاری آن است. دختر با دیده اطمینان و اعتماد به مادر می نگرد، به گفته او گوش می دهد و هر چه بخواهد بدان عمل می کند. بدین سان مادر، تنها کسی است که از نزدیک با دخترش ارتباط دارد و از نیازهای مادی و معنوی او آگاه است. او بیش ترین زمان را در کنار دختر سپری می کند و از خواسته های قلبی وی آگاهی کامل دارد. از این رو، قادر است مسائل مهم و ضروری را روشن و آشکارا با دخترش در میان بگذارد و انجام دادن آن را از وی بخواهد. البته مادر در صورتی می تواند به نقش آفرینی دختر کمک کند که خود، با نقش های موردنظر آشنایی کامل داشته باشد.
نقش پدر در تربیت دختر
محققان مسائل جنسی معتقدند كه تاثیر پدر بر رفتار جنسی كودك بیش از تاثیر مادر است، البته در اینجا جنسیت معنایی فراتر از رفتار جنسی دارد. این مساله نهتنها شامل خصوصیات جسمی و تغییرات كودك در حال رشد است، بلكه احساسات و رفتارهای مرتبط با این خصوصیات فیزیكی را هم شامل میشود.
كیفیت رفتار پدرانه با یك فرزند پسر مهمترین عاملی است كه دید وی را از مذكر بودن خویش شكل میدهد. در اینجا منظور از مذكر بودن خشونت، سلطهطلبی، جسارت، ناآرامی و پرسروصدا بودن نیست بلكه مذكر بودن به معنای قاطعیت، مثبت بودن، مسوولیتپذیری، منطقی بودن و توانایی ایجاد تغییر در موقعیتهای سخت است كه این تواناییهای اساسی فقط بر پایه تربیت صحیح، محبت و توانایی عشق ورزیدن استوار است. پدری كه با وجود ویژگیهای مردانه بسیار محبت، تشویق یا تربیتی از خود نشان نمیدهد ممكن است رفتار غیرمردانهای در پسرش ایجاد كند. همچنین تحقیقات نشان میدهد كه پدران ممكن است بیش از مادران در رشد هویت جنسی سالم دختران نقش داشته باشند.
آنان آگاهانه یا ناآگاهانه رشد جنسی دختر خود را تقویت میكنند اگرچه ممكن است خودشان (پدران) از میزان تاثیری كه بر تربیت زنانه دخترانشان میگذارند، آگاه نباشند. یك پدر پرورشدهنده میتواند تاثیر بسیار مهمی بر رشد زنانگی دختر خود داشته باشد به عنوان مثال دخترانی كه در خانههایی رشد كردهاند كه مادر مسلط و پدر منفعل بوده، در تصمیمگیریها شركت و نقش تربیتی به عهده نداشته است، در آینده با مردان دچار مشكل میشوند.
روانشناسان میگویند اینکه پدر هم به اندازه مادر برای رشد روانی کودکان مهم و باارزش است و برقراری تعادل بین روابط این دو با فرزندانشان میتواند از نظر روانی سبب رشد صحیح کودکان شود، از مسائلی است که این روزها زیاد در روانشناسی مورد بحث قرار میگیرد.
مرد چون در میان کودک و مادر قرار دارد ـ هم به موجب حضور فیزیکی و هم به موجب جایگاه روانی خود ـ به کودک این اجازه را میدهد که هویت خاص خود بیابد. پدر نقش مهمی در شناسایی هویت جنسی کودک داشته و در عین حال که مادر سعی میکند با نقش حفاظتی خود فرزند را حفظ کند، پدر، او را به سمت بیرون گرایش میدهد و در کنار دادن حس اعتماد و امنیت به او اجازه شکستن محدودیتها را میدهد. پدر برای دختر و پسر حکم کسی را دارد که بین فرزند و مادر جدایی میاندازد. مادر فرزند را به دنیا میآورد و پدر دنیا را به او میشناساند. در واقع پدر غریبه شناسانده شدهای است که او را از دستان قدرتمند مادر جدا کرده و در پناه خود به او هویتی مستقل در جهان میبخشد.
در واقع این پدر است که دختر را به سمت دیگران فرستاده و به او دویدن و پریدن و دیگر تواناییهای فیزیکی را میآموزاند. وی همچنین حامی همیشگی دختر در فعالیتهای اجتماعی و هوشی است و به تربیت و آموزش او اهمیت زیادی میدهد. در ضمن پدر اولین مردی است که به عنوان نمونه جنس مذکر دختر با او آشنا میشود
پدر برای دختر بر خلاف پسرها نوعی «تایید» است و روابط بین آن دو به طور ناخودآگاه برای هر دو طرف اهمیت و برتری خاصی دارد. مهم این است که معمولا این رابطه که از همان ماه اول تولد آغاز میشود همیشه تعادل ندارد و گاهی یک رابطه بسیار نزدیک و عاطفی و گاهی یک رابطه با فاصله بین پدر و دختر شکل میگیرد.
به طور كلی، سالمترین محیط خانوادگی محیطی است كه در آن پدر به عنوان فردی قوی، پرورشدهنده و مردانه نسبت به فرزندان و مادر آنها عمل كند، مادر نیز به عنوان زنی با طبیعت زنانه نسبت به فرزند و پدر خانواده رفتار كند. این هدفی است كه آرزو میكنیم، پدران و مادران برای تحقق آن در خانههایشان كوشش كنند.
فرآوری: مریم عطاریان
بخش خانواده ایرانی تبیان
منابع
مجله طوبی - بهمن 1386، شماره 26 ، سایت راسخون، وبلاگ طنین تربیت
گروه خانوادگی سایت تبیان- تنظیم و سوال
منبع : tebyan.net